وبلاگ نویس باشیم یا فیسبوک چی؟

دو سه ماه می شود که مطلبی در وبلاگم نگذاشته ام. کارهای مداوم و فضای باز و جذاب فیسبوک  نمی گذاشتند برای وبلاگم بنویسم. امروز از خودم پرسیدم چطور می شود که ایده ای را که چقدر فیسبوک می تواند روی وبلاگنویسی تاثیر داشته باشد در این نوشته انکشاف دهم.

یک سال قبل به اندازه ای که کشته مرده ی وبلاگنویسی بودیم؛ فیسبوک را متروک فکر می کردیم. اندک اندک که تب لینک دهی، نظربازی و بگیر و نمانهای فیسبوک در سبد نامه های ورودی جی میل مان رخنه کرد؛ مریدان گردن گذار فیسبوک گشتیم. اما علت های دیگر هم در کار بود یا است؟

محیط فیسبوک امکان می دهد با دوستانم به تناسب وقتم و به اسرع فرصت، تماس داشته باشم؛ درمورد حرفهای آنها، گپ بزنم و مهر رد و قبول بخورم. دریچه چت و نظر بازیها گاهی ثانیه ای نمی گذارد حرف مان یخ بزند نیز یکی از کشش های فیسبوک بود. به همین خاطر در فیسبوک احساس تنهایی نمی کنم.

علت دوم وقت گذاری برای فیسبوک، آنست که مرا ملزم به صرف دقایق و ساعتهای زیاد برای نوشتن مقاله ام نمی کند. خوب، خواهید پرسید که به این صورت دقت و کیفیت کامنت های فیسبوکی به پایه پخته گی نظریات مطرح در وبلاگ نیست؟ نمی دانم. اما تجربه شخصی ام نشان داد که آدم در ارایه کامنت در فیسبوک وقت بیشتر را صرف نمی کند. برعکس در محیط وبلاگ، باید دقایق زیادی را - چون اسب های آبی- چشم به اوقیانوس کلمات بدوزیم تا مبادا غلطی رخ نماید! پس می توان گفت که کیفیت کامنت های وبلاگ، بالاتر و روشن تر از کامنت های فیسبوکی است. به همین دلیل برای کسانی که راحتی، شور و سرگرمی بیشتر را  و یا وقت و حوصله کامنت های جانانه و جان کش و وقت گیر را ندارند، فیسبوک جای راحت می باشد.

سرگرمی، عامل سوم جذب افراد می باشد. لینک آهنگ های تصویری، صوتی، ای بوک ها، عکس ها، وبلاگ ها، رادیوها و تلویزیون ها همه در فیسیوک جای خود را دارند. با یک کلک می توانم در مورد عکسهای دوستانم یاد داشت بگذارم و احساساتم را با انها شریک سازم. فکر کنید که دیروز سفری در کنار بحر داشته اید، دلتان نمی خواهد جای باشد تا عکسها و کلیپ های دست جمعی و شخصی تان را با همسفران یا باز ماندگان رحیل سفر و همه اصحاب فیسبوکی را سهیم کنید؟حتما. (این ناکجا آباد نا تصور شدنی برای روزش، فیسبوک می باشد!)

چند روز قبل یکی از دوستانم در میدان هوایی دوبی گیر مانده بود؛ من بدون وقفه ای، از حادثه باخبر شدم. ازکجا؟ از کامنت و به اشتراک گذاری خاطرات سفرش. حالا فکر کنید اگر می خواست در وبلاگش نشر کند، چند روز بعد من سراغ وبلاگم را می گرفتم؟ ایا وبلاگ محلی است که این گونه حرفهای غیر رسمی را به اشتراک گذاشت؟

درکتاب"ژورنالیزم آنلاین" شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از منابع مهم خبری دانسته شده اند. حتی نویسنده ی کتاب آنها را در شمار رسانه ها آورده است. پس با توجه به این برداشت و تجارب شخصی خودم، اگر کسی مانند من نتواند زودتر دست و روی به وبلاگش بکشد و اما در فیسبوک بنویسد، کار به دور از کارهای روزنامه نگاری نکرده است. علاوه بر آن اکنون می توان در چند ثانیه  محدود یک پارچه معلومات را از طریق تویتر به صدها فرد برسانیم.

اگه به نوشته های قبلی من سر بزنید، سر و اخم های وبلاگم را رسمی می یابید. من تلاش داشته ام  ایده ها را درچارچوب رسمی انتقال دهم. درحالی که من در فیسبوک، بیشتر غیر رسمی و راحت بوده ام. به همین خاطر بوده که کامنت های بیشتر از فیسبوک می گیرم تا وبلاگم. تازه، یک اعتراف دیگر هم می کنم: من از فیسبوک برای تبلیغات مطالب و وبلاگم استفاده می کنم؛ ولی زمانی که خواننده ی وبلاگم می گفت که لینک بده، جانم می برآمد! برعکس در فیسبوک این مشکل را ندارم و با یک کلک و تعیین اهداف و اسامی گیرنده گان، می توانم یادداشتم را به یکباره گی بفرستم. پس سرم را مار گزیده باشد که سراغ وبلاگم بیایم و یاد داشت بنویسم؟ تازه یادتان بیاید که از فیسبوک دوستانِ دوستانم با من دوست شده اند.

دوست یابی در فیسبوک ساده تر و قابل دسترس تر است. به همین دلیل به ساده گی توانستم خیلی از ادما را که از طریق وبلاگها نمی توانستم مجاب به دوستی بنمایم با استفاده از نمایه دوستانم، با خودم دوست سازم. پس فیسبوک شبکه روابط گستر است تا محدود به چارچوبه ای (مانند فضای تنگ و خسته کنِ وبلاگ.)

اینها عواملی بوده اند که مانع از نوشتن برای وبلاگم می گشته اند. خوب این ورد زبان را  از یاد نبرم که با انکه در اوقیانوسی از تشابهات شنا می کنیم؛ اما هیچگاهی ما دیگران نیستیم و همه جای خود را دارند. پس وبلاگ هم جای خود را دارد.

به همین دلیل شاید دیگران به من موافق نباشند که فیسبوک نگاری جای وبلاگنویسی را می گیرد. من حرف شان را تایید می کنم. فیسبوک محل و ظرفیتی برای بحث های طولانی و عمیق را ندارد. پس با توجه به این نکته ضرورت وبلاگنویسی محرزتر می گردد. علاوه بران وجود همزمان فیسبوک و وبلاگ فضای تخصص گرایی و ژرف اندیشی را از هم جدا و مرزها را مشخصتر می سازد. زیرا به صورت خودکار مباحث تخصصی و ژرفتر با اندیشمندان راهی فضای وبلاگها گشته و عرضه را به نفع دوستان سرگرمی ترک می کنند. این هم نوعی از همکاری است که میان وبلاگ و فیسبوک می تواند قابل تامل باشد. 

نویسنده گان وبلاگ- همانند کاربران فیسبوک- ناچار از بازدید فیسبوک نیز استند. به همین خاطر انها می توانند حتی در بخش یاد داشت نویسی، بحث های وبلاگ شان را مطرح کرده و یا در بحث های وبلاگی اش از نظریات روزانه افراد استفاده برند. تازه اگر در بخش "در ذهن شما چی می گذرد" یا"یادداشت" مبحثی را به بحث بگذارند، می توانند نظریات بدیع و بکری را بگیرند.

درنهایت باید پذیرفت که با توجه به نیازمندیها، اقناع نشدن حس کنجکاوی و بحث، بروز نیازهای جدید و تغییراتی که در عرصه وبلاگنویسی رخ می دهد، فیسبوک نگاری نمی تواند جای وبلاگنویسی را بگیرد. برعکس اگر در حق ژرف اندیشی و مباحث عمیق ظلم می کنیم و رغبت مان نسبت به وبلاگنویسی کمرنگتر شده است، گناه را به گردن تاثیر فیسبوک روی وبلاگنویسی نیاندازیم.

 انقلابات اخیر جهان عرب را مدیون فیسبوک می دانند.قبول. اما یادمان باشد که حتی رهبران و عاملان، از فیسبوک تنها استفاده ابزاری و تبلیغاتی می کردند و بحث های ریشه ای، تیوریک، فلسفی و از جا برکننده را باید در لای وبلاگها جستجو می کردیم. به عبارتی خواستگاه ایمان به تغییر و انقلاب از بستر وبلاگها به سوی کوچه و پس کوچه های فیسبوک تراوش کرده بود. هنوز این رابطه متقابل و قرضه گیری و قرضه دهی جریان دارد. مطمین باشید، شاد و امیدوارم برای ادامه راه وبلاگنویسی. 

نحوه ارسال معلومات به رسانه ها (بخش نهم ارتباطات عامه)

مفهوم"نحوه ارسال معلومات"{به تعبیری"فروش" معلومات} ازسالها به این سو تغییر کرده است. حالا، معلومات ازطریق نامه، تلفون یا حتی فکس و راه های دیگر فرستاده می شود. اما امروزحجم بزرگی از معلومات ازطریق ایمیل فرستاده می شود.

قبل ازاین که مواد را به رسانه یا منبعی ای بفرستید، اول، باید بدانید که کدام رسانه چه نوع دریافت را ترجیح می دهند. برای این کار، ازتحقیقات، گزارشها و نشریاتی که ازطرف شرکت های چون لکسیس نیکسیس و داووجونز استفاده کنید.

هرسردبیر یا گزارشگر روش خاصی را برای دریافت معلومات و خبرنامه ها ترجیح می دهند. همانطوری ارتباط با (تلفن، فکس، تلفون ...)، دنیایی از تمایزها را در بر دارد؛ دریافت معلومات نیز از منابع مختلف، تفاوت های خود را دارد.

با وجودیکه ارسالِ همزمانِ یک خبر به 20 سردبیر آسان، سریع و بدون زحمت است؛ اما میزان توجهی را که باید موسسه جلب کنید، ازاین طریق، بدست آورده نمی توانید.

با وجودیکه ایمیل، جریان انتقال معلومات را (میان کارمندان ارتباطات عامه و رسانه ها) آسان و سریع ساخته، اما اثرمنفی هم دارد. ازجمله، ایمیل به اندازه تماس های تلفونی سری نیست؛ مانند فکس نمی توان با یک دیدِ گذرا، ایمیلی را خواند و هم چنان به اندازه نامه، رسمی نمی باشد.

برخی اوقات که انترنت دردسترس نباشد، رابطه انترنتی میان سردبیران یا روزنامه نگارا ن و موسسه قطع می گردد. به عنوان نمونه، یک گزارشگر بلومبرگ (که می خواهد ناشناخته بماند) دوست ندارد، معلومات را از طریق ایمیل بدست آورد. بنا برگفته او :"ایمیل، حرف یک طرف را می گوید. زیرا زمینه سوال درمورد ابعاد نا مفهوم وگنگ را مساعد نمی تواند." به همین خاطر این گزارشگر دوست دارد معلومات را از طریق تماسهای تلفونی بگیرد. او، فقط ایمیل های را می خواند که مربوط ساحه کاری اش بوده یا بتواند تمام معلومات را به وی انتقال بدهد.

دیوید اندلمن ازنیویارک دیلی نیوز، ترجیح می دهد معلومات را از طریق فکس بگیرد. زیرا با این روش دیوید می تواند مطلب را بدون چاپ، مطالعه کند. او می گوید:"معمولاًخبرنامه های زیادی به من می رسد؛ اما تنها مطالب فکس شده را می توانم سریعتر بخوانم. زیرا مطالعه یک متن فکس شده ازمطالعه یک ایمیل، ساده تر است. این یکی، کمکم می کند تا تصمیم بگیرم که کدام {مطلب} را حذف و کدام{یکی را} پوشش دهم. پس با ایمیل وقت مرا ضایع  نسازید. ما باید هر روز یک شماره روزنامه را به چاپ برسانیم!" او می گوید: "ممکن درپروسه ایمیل مشکلاتی رخ دهد. موضوعات امنیتی، دریافت درست و به شکل اصلی پرونده ارسال شده و درستی ایمیل و یا انبارشدن ایمیل ها درسبد نامه، ازجمله این مشکلات می باشند. پس بهتر که معلومات را ازطریق اداره پست را بگیرم."

سامویل بریتان یک مجری بخش اقتصاد فایننشیال تایمز، سبک قدیمی ارتباطات "سینال میل" را دوست دارد.  در سینال میل، مکاتبات با استفاده از روشها و وسایل قدیمی انجام می شود تا با تکنالوجی های مدرن برقی. این شیوه را به این دلیل "سینال" گفته اند که روند ارسال و دریافت پست، طی آن، مانند حرکت حلزون، نرم نرم انجام می شود. لابد، می دانید که سینال، در زبان انگلیسی به معنی    "حلزون یا لیسک" است.

کریی دانوان مسوول ارتباطات رسانه ای واشگنتن پست می گوید: "ترجیح می دهم معلومات را ازطریق نامه پستی دریافت کنم. زیرا اکثر اوقات من کارهای هنری، تصاویر و اخبار را ازاین طریق به صورت ساده و نزدیک به اصل مواد {پرونده} دریافت کنم. زیرا تصاویری که ازطریق ایمیل می رسند، نواقص تخنیکی دارند. آنها ازنگاه حجم بسیار فشرده می شوند و نمی توانیم از آنها استفاده کنیم. ممکن است درکناره های آنها شکستگه گی های نا منظم به چشم خورد." دیوید در مورد نقصِ خبرنامه ایمیل شده می گوید ممکن است {خبرنامه} معلومات را به صورت ناقص انتقال دهد. نمونه این نقص را می توان درناقص بودنِ معلومات بخش آدرس وحوادث ببنیم. وی مانند تمام دست اندرکاران رسانه ای می گوید که باید تمام فاکت ها به صورت تاریخوار و جامع تدوین شده باشند. اگرمسوول ارتباطات عامه درانجام این کارناکام بماند، علاقه مندی نسبت به او را ازدست می دهیم.

به هرحال ازهرراهی که شما با رسانه ها در ارتباط باشید، به یاد داشته باشید که دست اندرکاران رسانه ها بیش ازحد مصروف اند.

اکثرسردبیران فرصت پاسخگویی تماس های تعقیبی یا مصاحبه های طولانی را ندارند. به همین خاطر تاکید می کنیم که تمام معلومات را به یکباره گی با زبان "فصیح و "قابل فهم" ارسال کنید. دراین ارتباط آقای اندلمن می گوید:" ما خیره سرنیستیم! اگرمتنی را فکس کرده اید؛ اما پیام رد ازطرف دستگاه نگرفته اید، به این معنی است که ما آن را دریافت کرده ایم. بعد، ما تصمیم می گیریم که معلومات شما را پردازش کنیم یا خیر. اگر تصمیم به پردازش گرفته شد، برای معلومات بیشتربا شما تماس می گیریم."

همیشه به فکر نخستین تاثیرباشید. بهترین توصیه آن است که اگربرای اولین بارمعلوماتی را با سردبیری شریک می سازید، کوشش کنید که معلومات را مطابق به خواست او بسته بندی کنید. بعد، منتظر بهترین نتیجه باشید!

با وجودی که موثریت این شیوه غیرقابل پیش بینی است، اما این، روح ارتباطات عامه است. با تطابق با این شیوه، روی حس ترجیح دهیِ (کاری که به ساده گی ممکن نیست!) سردبیراثر می گذارید. این، برای خود و موسسه شما تاثیر بسزایی دارد. 

با انجام تدابیر سخت، درنهایت به فردی مبدل خواهید شد که گزارشگران و سردبیران به میل خود برای نقل قول و صحبت، به شما مراجعه می کنند!

ارتباط با رسانه ها(بخش هفتم ارتباطات عامه)

تماس با رسانه های خبری اثری از شما و موسسه تان روی رسانه ها به جا می گذارد. در مرحله بعدی، رسانه ها این اثر را در جامعه انتقال می دهند. ایجاد و بروز کردن پرونده ای حاوی مشخصات رسانه ها یکی ازقدم های توسعه ای ارتباط با سردبیران و نویسنده گان می باشد.
زمانی با سردبیران تماس می گیرید، به یاد داشته باشید که آنها بسیار مصروف اند. پس مودبانه دراولین شانس مقصد اساسی تماس را بیان کنید. تعدیل محتوای مطالب نظر به روحیه، محتوا و خط نشراتی رسانه های متفاوت شانس به نشر رفتن مطلب را بیشتر می کند. اگرمی خواهید ازکمپاین های ارتباطات عامه تان نتیجه مثبت بگیرید، با رسانه ها ارتباط موثرو تنگاتنگ برقرارکنید.

ایجاد پرونده ارتباطی رسانه ای

 نمی توان اهمیت غنی سازی و بروز کردن پرونده ارتباطی رسانه ای را نا دیده بگیرید. دراین لیست، اسم افراد رابط  و رسانه های علاقمند به شبکه لینوکس درج کنید.
راهنمای های بخش منابع کتابخانه های محل، معلومات جامع  و ویژه ی ازخواننده گان، گرداننده گان (معمولا همراه با معلومات ارتباطی) نشرات و توالی آن، ساحه پوشش وسایرمعلومات مرتبط به آنها را حاوی می باشد. 
مراجعه به این راهنماها، قدم اول به سوی ایجاد پرونده ارتباط رسانه ای است. برای تحقیق نامها و معلومات ارتباطی رسانه ها وقت کافی بگذارید. باید گرداننده گان یک رسانه، نامهای ویراستاران کلیدی و مسوولیت های آنها، زمان و موضوعات مطرح درشبکه های لینوکس و سایرمسایل را در نظر داشته باشند. این معلومات شما را درارتباط گیری دقیق و موثر با رسانه ها وهم چنان ارسال معلومات کمک می کنند. به عنوان نمونه، برخی اوقات می خواهید که خبری را صرف برای عده معدود بفرستید. این زمان، پرونده ارتباطی کمک بزرگی است. زیرا ممکن است خبر/ معلومات صرف به برخی از رسانه ها مرتبط باشد(به عنوان نمونه، بخش تعلیمی.)
تحقیقات (و درمرحله بعدی، تجربه عینی ) ثابت خواهد کرد که تنها عده انگشت شماری از سردبیران به این خبر علاقه مند بوده اند. به طورخلاصه باید تلاش کرد که مطابق به ساحه کاری و ماهیت خط نشراتی رسانه ها، به انها معلومات ارسال کرد. برای همین، پرونده ارتباطی داشته باشید و درباره انها معلومات جمع آوری ومطالعه کنید.   
قبل از این که با سردبیری در تماس شوید، باید راه بهتر را تشخیص بدهید: باید ایمیل زد، تلفن کرد یا نامه بنویسید. خوشبختانه، عده ای از راهنما های معلوماتی ارتباطی با مراکز و رسانه ها می تواند ما را در این کار کمک کند. می توانید هزاران دالر را برای خرید کتاب آدرس و معلومات ارتباطی رسانه ها یا برای مشترک شدن مصرف کنید. اما با این رویکرد ازاین ولخرچی جلوگیری کنید. می توانید در کتابخانه ای ثبت نام کرده و از منابع ارتباطی شان استفاده کنید.
( دراین قسمت نام و آدرس وبسایت های برخی موسسات آمریکایی ذکر آمده است. مترجم این بخش را حذف کرده است. زیرا کمتر بدرد خواننده گان فارسی زبان می خورد. درعوض، خودتان وبسایت ها و لینک های سازمان های بین اللملی و سازمان های خیریه کشور را در پرونده ارتباطی رسانه ای درج کنید.)
برای نمونه، برخی ازین منابع را اینجا ذکر می کنم.(ممکن یلو پیچ های محل شما نام این سازمانها را تحت عنوان متفاوت تر یاد کنند.)

- سازمان های نشراتی (رسانه های الکترونیکی مانند رادیو، تلویزیون...)؛
- سازمان های نشراتی اخبار( مانند روزنامه ها...)؛
- خدمات خبری؛
- سندیکاهای فیچری روزنامه ها؛
- روزنامه ها؛
- نشرات (ادواری و مجله ها)؛
- استیشن های رادیو؛
- استیشن های تلویزیونی.

پس زمانی که لیست ارتباطی حاوی نام و شماره های... سردبیران فعال را بدست آوردید، می توانید درمورد نشرات، ساحات پوشش خبری وعلایق ویژه رسانه ها معلومات جمع آوری کنید. بهتراست با خط نشراتی، وبسایت و برنامه های نشراتی این موسسات آشنا شوید. درمرحله بعدی ساحه کاری (پوششی) گزارشگران مشخص را مشخص کنید.

یازده راه جذب آن لاینی باز دید کننده گان وبسایت(1)

برگرفته شده از وبسایت دوش دوش(Dosh Dosh)

ترجمه از: احسان

یادداشت: اول که این مطلب را در وبسایت "دوش دوش" دیدم خیلی خوشحال شدم؛ شاید راهی باشد برای سر و سامان دادن وبلاگ من نیز. رفتم میان گزارش، اما، بیشتر به درد وبسایتی می خورد که تبلیغات تولیدی شرکت ها را انجام می دهند. کمی منگ ماندم که حالا چی؟

خیر، معلومات قدرت است، قدرت فراگیر و سامانه ای برای جذب هم. پس شروع کردم به ترجمه. حالا، اگر محتوای مقاله و قلم و ترجمه من به دل شما چسپید،بخوانید. اگر وبسایت تبلیغاتی ندارید، جای نگرانی نیست. می توانید عین راهنمایی ها را در وبلاگ ساده - چون مال من- عملی کنید. اما حتماً عمل داشته باشید؛ چه که "عالم بی عمل، چون زنبور بی عسل" ماند. بقیه را خود تان می دانید. تا فرصت دیگر و ترجمه بیش - بخش دوم- خوانا باشید و نظر ده.

                                                         ***

"نفوذکردن" تلاش برای رسوخ در مغز و در نحوه رفتار افراد معنی  شده است. این، درحقیقت توانی است که دیگران را با آن گرفتار، ترغیب به انجام کاری می کنیم. یا باعث به میان آمدن تغییراتی درکاری وحتی شخصیت کسی می گردیم.  
اگر بخواهیم روی فردی نفوذ کنیم، باید بدانیم که چه چیزی او را متاثیر می سازد. باید بدانیم که کدام عوامل تغییری در این فرد وارد کرده می تواند؟ یا این که  بیشتر به چه حساسیت نشان می دهد. پس اگر بخواهیم افراد و رفتارهای آنها را تغییر دهیم به قوه فشاری نیازمندیم.   
اما یک مشکل را به یاد داشته باشید. شما همه دان نیستید. از شخصیت همه افراد، هم اگاهی ندارید. تاریخچه زنده گی همه را نمی دانید و یا  از سوژه های دوستدار و نا خویشاند برای آنها معلومات ندارید.
در دنیای آن لاین، کاربران هم چون روح اند. آنها به آرامی به وبسایت شما می آیند و تنها عدد مجموعی"تعداد بازدید کننده گان" را به اندازه تعداد دیدارهایشان بلند می برند. از اینها اثری یا نظری برای شما باقی نمی ماند . راستی ، افرادی که به وبلاگ سرک می کشند کیهایند؟ چه کسانی محتوای وبسایت را می بینند و درمورد تولیدات شما نظر می دهند؟  
اگر جواب این سوالها را ندانید، چطوری روی این افراد نفوذ کنید و آنها را وادار به نظردادن نمایید؟ راه حل آن است که نمونه های عمومی رفتار و ایده بشر را پیدا کرده و آنها را تحلیل کنید. این نمونه ها نشان می دهند که عملکردهای کلی افراد بشر چگونه اند.
اگراین موضوعات را بدانیم درحقیقت کلید نفوذ روی دیگران را یافته ایم.لازم نیست که تک تک افراد را بشناسید تا بدانید که  کی، چی را دوست دارد و چی را نمی پسندد.
 دراین اواخر کتاب سوسن وینسچینک Neuro Web Design: What Makes Them Click را مطالعه می کردم.
این کتاب درمورد تاثیر آگاهانه یا نا آگاهانه عادات کاری آن لاین کاربران نوشته شده است.
برای من این نکته خیلی جالب بود. علاوه بران برخی ازاصول علمی درمورد تاکتیک های تبلیغاتچیان بازرگانی هم به میان آمده اند.  مطالعه این کتاب 130 صفحه ای کاری آسان است. زیرا کتاب برای افراد متخصص نه ، بلکه برای عامه نوشته شده است.
نوشته زیرین صرف شامل نظریات عمومی علم مغزشناسی و مرتبط با وبسایت ها  است. اما، برخلاف عنوان، این کتاب بیشتر مباحث مغز شناسی را در بردارد تا استفاده از وبسایت را.
 می خواستم بحث های عمیقتر این منبع را بیاورم؛ اما- بنابر ضرورت- این مطالب را انتخاب کردم. نکات زیرین راهنمایی های مفید و کارجور را جهت ارتقا و بهبودی وبسایت  ارایه می دارد. اول روی خلاصه کلام این کتاب، حرفهای خودم را هم اضافه می کنم. اما قبل از بحث وبسایت داری و کنترول بازدید کننده گان، می پردازم به نحوه کار مغز.
 
مدل مغز شناسی تریم : ما سه مغز نداریم تا یکی!

مدل مغز شناسی تریم را پاول مک لین درمورد چگونه انکشاف و تحول مغز در سال 1960 میلادی ارایه کرده بود. به مرورزمان این تیوری به عنوان نظریه و پارادایم قابل نفوذ و معتبری در میان مغزشناسان و روانشناسان جا باز کرد. آنطوری که از نامش پیداست، ما سه مغز داریم تا یکی. اینها قبل از قبل و درجریان سه مرحله زیر انکشاف یافته و روی هم قرار دارند.

1- مغز قدیمی/ ابتدایی 

  به نام های R complex’ or reptilian brain هم یاد می کنند. وظیفه اساسی این مغز محافظت از بدن می باشد. این بخش، محیط را ازحیث میزان تهدید و سلامت ارزیابی می کند. این یکی سلامت طبیعی - درونی عملکردهای را نیز کنترول می نماید. در عین حال مسوولیت عملکردهای اتوماتیتکی بدن چون ضربان قلب، هضمیت و حرکات غیرارادی و تنفس را هم به عهده دارد.

2- مغز میانی یا دومی

 نام دیگر این بخش (Limbic System or mammalian brain) است. این بخش خواستگاه  بروز احساسات، خاطرات و تمرکزحواس می باشد.  این جا، احساسات مثبت یا منفی شما تولید گردیده و ابراز می گردند. این بخش شامل (amygdala) است. مغز حیاتی مسوول ارتباط دهی حوادث و احساسات و (hippocampus) است. این بخش یاد آوری یاد داشته ها و انبار کردن معلومات درحافظه را نیز انجام می دهد.   

3- مغز جدید

Neocortex هم یاد می کنندش. این، بخش منطقی و تحلیلی مغز است. تحلیل های منطقی، مهارت های تفکر و پردازش کلامی و زبانی مربوط به این بخش می باشد. مطابق نظریه تریم، ما، تنها بر فعالیت های مغز جدید اشراف داریم. دوبخش دیگر ناخودآگاهانه بکار خود ادامه می دهند. اما این دو بخش، به صورت غیر قابل توصیف چالاک، زیرک، کارآمد و موثر هستند. مغزشناسان تخمین می زنند که مغز در هرثانیه 11 میلیون پیام را دریافت می کند. اما بخش فعال مغز ما تنها 40 پیام را در یک ثانیه پردازش می کند. بقیه پیام ها به وسیله بخش ناخودآگاه به صورت اتوماتیک بررسی می شوند.
بخش ناخودآگاه، قسمت خودآگاه را در تشخیص پیام های که باید روی آن تمرکز کند، کمک می کند. اما پروسه تصمیم گیری قبل ازهمه تحت تاثیر بخش ناخودآگاه مغز قرار دارد.

در زیر معلوماتی را می آوریم که با آنها می توانید هرسه بخش مغز فردی را روی وبسایت تان متمرکزکنید.

1-تعداد بازدید و نظریات را از زبان باز دیدکننده گان بیان کنید.

زمینه راحت و ارام گشت زنی و بازدید از تولیدات/ محتوای وبسایت تان را مساعد کنید. متوجه باشید که نظریات درصفحه تولیدات/ محتوای وبسایت انعکاس یابند. از بازدیدکننده گان بخواهید که حین ارایه نظر، معلومات بیشتر درمورد(جنسیت، نام، موقعیت و شغل) شان هم بدهند. این ترفند باعث می شود که بازدید کننده گان بیشتر روی وبسایت شما تمرکز کنند. مثلاً باز دیدکننده ای می نویسد:" 36 ساله، مادر، خانه و ازشهر بوستون."

اما چرا نمایش تعداد بازدید و نظریات بازدید کننده گان این قدر موثر است؟ هیچ چی. صرف سر همه چیزها در تاییدی بازدید کننده گان قبلی از محتوای وبسایت شما نهفته است. زیرا بازدید کننده گان جدید با توجه به نظریات با  قبلی ها تصمیم می گیرند. دراین حالت بخش ناخودآگاه مغز میانی، القا می کند که مانند دیگر بازدید کننده گان باید عمل شود.
اما باید  تعداد موارد بازدید و نظریات در صفحه نظریات به صورت اساسی و واضح  انعکاس یافته باشد. زیرا دراین صورت به  ذهن جدید، اجازه می دهد که با مرور به انتخاب و تایید سایرین، فکر کند و – به گمانش-  تصمیم گیری درست نماید. در حقیقت در این عملیه، بخش خودآگاه و ناخودآگاه وارد عمل می شوند. به همین خاطر برای منطقی نمودن نحوه فکر، انتخاب وتایید دیگر بازدید کننده گان از اطلاعیه ای درمورد مفیدیت تولیدات یا محتوای مقالات معتبرتر ثابت شده است.  

2- به زودترین فرصت به بیننده احساس لذت بدهید.

زمانی که می خواهید تولیدی را خریداری کنید، معمولاً به میزانی سرعتی که لذت استفاده ازتولید به مذاق شما داده شود، تحت تاثیر قرار می گیرید. به گونه نمونه برای این که میزان چشایی لذت مقدار پول (مبلغ کم اما فوری و زیاد اما دراز مدت) ازاشتراک کننده گان تست فهمیده شود از انها پرسیده شد که آیا 5 دالر فوری را ترجیح می دهند یا منتظر 40 دالر می مانند.
گزارش نهادMagnetic Resonance Imaging  نشان داد که زمانی مشتری منتظر دیدن تولیدی می باشد، بخش بالایی پیشانی پوسته مغز جدید هم مصروف اندیشیدن است. حالا، زمانی که فرد تصمیم ترک بخش حافظه را می گیرد، مغزمیانی شروع به کار می کند. این حالت نشان می دهد که بخش احساسی مغز میانی زمانی که می خواهد از تمرکز روی موضوعی دور شود، آغاز بکار می کند. شما می توانید ازین موقع استفاده کرده – به طورمثال- اگر تولیدی دیجیتالی ای را نتوانسته اید بفروشید یا مالی قرار است که به اثر فروش نشدن به جای دیگر فرستاده شود را در همین وقت بفروشید.

بیدار کردن این احساس صرف با کار"سریع"،"فوری" و" بدون وقفه" بخش مغز میانی ممکن است. پس بهتر است این کلمات یا عبارات مشابه آن را در روی صفحه وبلاگتان جای بدهید. مثلاً بگویید "برای خریداری و لذت بردن فوری از ...  اینجا کلک کنید."

3-بگذارید اول "مهمترین" ها انجام شود.

زمانی که واقعاً می خواهید تولیدی را بفروشید، باید آن را به عنوان اولین تولید درصفحه قرار بدهید. (دراول ستون یا ردیف.) مطالعه یک سایت تجارت انترنتی نشان داد که بازدید کننده گان 2.5 مرتبه بیشتر از سایر بخش ها به اول ستون ها و ردیف ها جذب می شود.
این ترجیح دهی به صورت ناخودآگاهانه صورت می گیرد. خودتان هم تجربه مشابه را در وبسایت تان عملی کنید. دلیلی بیش در کار نیست: هرچیزی که اول وارد فضا مغز شود،  به شکل ناخودآگاهانه، صفت "بهترین" را می گیرد. پس حتی اگرشرکت تجارتی ای هم نیستند و زیر مجموعه ای به حساب می آیید، تولیداتی را که می خواهید بفروشید، در مرحله اول بخورد مشتری بدهید. اگرمی خواهید میزان فروش تولیدی را افزایش دهید، اولین تولیدی که به فروش می رسد، همان است که برای اولین بار به چشم بازدید کننده برخورد می کند.

من در جریان بررسی های که از سایت های زیر مجموعه های شرکت های بازرگانی داشتم، به این نتیجه رسیدم که برنده رکورد فروش، تولیداتی است که بهترین پوشش را داشته اند. پس اگر تولید خاصی به فروش نمی رود، صدرنشین اش کنید تا میزان فروش آن نیز بلند برود.

4- خیال کمبودی را در ذهن بیدار کنید.

حینی که مقدار ماده خاصی محدود است، ازرش آن افزون به نظر می رسد. در این زمانها است که ما هر چی بیشتر از آن را می خواهیم. پس ازاین فرصت استفاده کرده و به دیگران بگویید که از این جنس در ذخیره گاه کمتر باقی است یا زمان برای تمام شدن تولید به سرعت می گذرد. این تاکتیک معمولی است که اکثر بازاریابان وخرده فروشان آن لاینی ازآن استفاده می کنند. مطمین باشید که تاکتیک کارا است. زیرا زمانی ازرش مواد و{وقت} را درک کنیم، احساس خوبی به ما رخ می دهد.

اما به یاد داشته باشید که طرز بیان کمبودی میزان تولیدات کارا و سرنوشت ساز است. فروشنده گانی را دیده ام که محدودیت را از طریق انحصاری کردن تولیدات به چند فروشنده اعمال می کنند. یعنی دایره را محدود می کنند. اصطلاح    "دایره داخلی" به معنی است که برای تولیدات شرکت های خاصی، ارزش قبل از فروش بتراشند. ارزش نادربودن تولید، زمانی افزایش می یابد که محدودیتی روی آن اعمال گردد.

5- با بخشیدن چیزی، معامله را سروسامان بدهید.

اگر فردی به شما چیزی می بخشد، حس ادا کردن قرض در شما بیدار می شود. تلاش می کنید درمقابل، برای فرد چیزی  ببخشید. پس همیشه این حس "قرضدار نبودن" را در وجود بیننده گان وبسایت/ شرکت زنده کنید. به گونه مثال می توانید سامانه های مفت اضافه ای ( اد- آن) ، کتابچه معلوماتی مفت، معلومات و مقالات بدون پرداخت را به آنها پیشکش کنید. داونلودهای بدون قیمت یا انتقال بدون عوض اموال نیز ازجمله این موارد می باشند.
اگر سهمی را به نفع مشتری کنار بیایید، آیا به این معنی است که ایمیل های زیادتری ازبازدید کننده گان دریافت خواهید کرد؟ این تحقیقات می گوید، آری. اما من پیشنهاد می کنم که شما هم تجربه ای را انجام بدهید تا درافزایش میزان بازدید کننده گان وبسایت شما کدام عناصر مهم است.
اگر ازتجربه خودم حکایت کنم، من بیشترین نظریات را از بخش "ابرازرضایت یا عدم رضایت از طریق ایمیل" یا" لغو ثبت نام ازلیست مخاطبان" دریافت می کنم. این درست زمانی اتفاق افتاد که من اول برای مشتریان اشیای مفت را درحین پیشنهادات بدیل عرضه می کردم. اما زمانی که در وبسایت، صرف برای آنهای که  بعد ازگشتاندن، خواستار ثبت نام می کنم، بصورت قطعی و طبیعی برخی عضویت شان را لغو می کنند یا هیچ عضویت نمی گیرند. حالا که درمورد موضوع مذکور فکر می کنم، به یادم می آید که کنار آمدن به نفع یکدیگر و بخشش چیزی به طرف، رول حقیقی در بلند بردن میزان دریافت جواب ها از سوی باز دیدکننده گان را دارد."

تا قلب افریقا(گزارش مستند و نمونه هفته، از بی بی سی فور)

یاد داشت: این هفته یک گزارش از بخش پادکست بی بی سی فور انتخاب کرده ام. ترجمه اش هم افتاده بود روی دوش احسان. بخوانید و نظر بدهید. من نکات خوبی وبدی اش را نمی گویم؛ شانسی باشد برای شما! _

مجری برنامه: امروز با چینی ها سواری قطاری می شویم  تا ما را به قلب آفریقا ببرد. اگربه تازه گی به افریقا سفر کرده باشید، تصور سفر طولانی با قطار در افریقا را تصورکرده نمی توانید.  خط آهن بینگیلا درکشور انگولا درقرن گذشته با هزینه سنگینی به دست انگلیسی ها اعمار شد. اما، به اثردو دهه جنگ داخلی (1970-1990.م) از خساره دیده است. 
حالا، چینیان می خواهند  بینگیلا  را بازسازی و احیا کنند. این شاهرگ ارتباطی، قلب افریقا را به ساحل اتلانتیک وصل می کند. جستین رولات خاطرات سفرش را این طوری گزارش می کند.

"دوطرف خط آهن مسافران سرگردان دنبال چیزهای می گشتند. مشکل بود تخمین زد که چند نفر بودند؛ اما مطمینم که صدها تن بودند. سایه های مسافران میان پشتاره های بار و بندیل بی ریخت بسته بندی شده ای مسافران محو می شدند.

با سرزدن اولین روشنایی های شفق وهلهله حرکت، ستون های نور زننده و سفید چراغ لوکوموتیو از فاصله دور نمایان شد. جمعیت، اما، به سوی قطارمی دویدند تا برای نشستن چوکی ای در کابن ها دست و پا کند. انگار، آب ندیده و موزه از پا می کشیدند. زیرا  قطار، هنوز ازحرکت نیایستاده بود. مسافران بارها را روی موترهای سر باز و گاری های مخصوص انتقال اموال جابجا کردند. این بار همه به طرف دروازه های قطار می دویدند. آنها یکدیگر راهول می دادند و فشار تا زودتر سوارقطار شوند.
تونی یکی از خدمه های قطار با غرولند از شلوغی شکایت داشت. او داد زد که باید جا چوکی ای را اشغال کنیم. تونی اخطار داد :" بجنبید، قطار دفعه دوم متوقف نخواهد شد." او آخرین بسته ها را پایین کشیده و هل زنان ما را روی چوکی کهنه  قطارنشانید.  با اطمینان به ما گفت که چمدان های مان را جابجا بگذاریم و مطمین باشیم که محفوظ خواهند ماند. ما بکس ها را جاسازی کردیم. قطار  به سوی گردنه و فرازو نشیب های دنیای دیگرعازم شد.
 آفریقای مدرن برخلاف نقشه های قبلی، آنقدر وسیع به نظر نمی رسید. ما ازاطاق دراز به شکل علامه تیک (Ö) گذشتیم. داخل، میزی با رومیزی پارچه ای نظیفی مانده شده بود. چهار پایه چوکی وزین، میز را احاطه کرده بودند. باد پکه برقی ای روی سقف نصب شده بود.
ما به افریقا دوران ادوارد برگشته بودیم. به علاقمندی که به فضای جدید نشان می دادم، تونی خندید. او می دانست که من تحت تاثیر قرار می گیرم. لابد حس می کنید که او ازقبل احساسات مرا چیده باشد.
بینگیلا، یکی از خطوط  قطاری بوده که رییس کمپینی رویال از آن طریق طی سفر می کرده است. راحتی اطاق مرفه ام یاد آور یکی ازبزرگترین خطوط ارتباطی افریقا بود: خط آهن بنگولا. در آن روزگار این خط، یکی از موفقیت های عرصه  راه سازی بود که هزاران کیلومتر مسافه میان ساحل انگولا و جنوب کانگو را به هم وصل می کرد.
سی سال گذشت تا این خط آهن اعمارشود. صدها هزار پوند هزینه گذاری این خط گردید. صدها کارگرقراردادی تا تکمیل شدن خط جان باختند. حالا ازهمه این هزینه ها و جانها صرف نام و افتخارتاریخی بینگولا باقی مانده است. تا این اواخرتمام راه های مواصلاتی - به جز از راهک های دراز و برخی اوقات سردرگم- بسته بودند. با انکه بینگولا قربانی های زیاد گرفته بود، درنهایت خود یکی از قربانیان جنگ داخلی 27 ساله انگولا شد. حالا، این خط بازسازی و احیا می شود. اما نه  الزاماً به دست انگلیسان، بل این بار چینیان پا پیش نهاده اند.
به لواندا مرکزانگولا که برگشتم، ازدیدن چینیان درآنجا اضطراب و سوالهای زیادی برایم به وجود آمد. برخی هنگامه می کنند که چینیان برای منابع نفتی اینجا آمده اند. درست است که انگولا دارای منابع غنی نفت درافریقا می باشد. اما از فضای راحت و آرام میان اطاق مرفه ام دانستم که کسی که قصد احیا این خط را کرده، انگیزه مشابهی با انگلیسیان –هم-  داشته است. آن این که، این خط برای انتقال نفت نه، بلکه سرمایه گذاری ای برای تجارت است. وهدف ازایجادش آن است که منابع مس افریقای مرکزی را انتقال بدهد.
به مجردی که قطار درساحه تنگ اولین ایستگاه متوقف شد، ازدیدن منزلگاه خاک خورده کارگران چینایی فهمیدم که آنها قبل ازهمه خط آهن را منبع عایداتی خوبی یافته اند.
 بارو بندیل ها را پایین کرده و شروع کردن به باز کردن گره زنجیرک ها. داخل اینها مقداری از کچالو، پیاز، سبزیجات، گوشت ماهی و مقدارزیاد گوشت سرخ بره بود. حالا فهمیدم که قبل از رسیدن ما در ایستگاه، صدها تن انتظار می کشیده اند. منتظران به سوی کراچی ها می دودند و صدا می کنند. زیرا همه خریدارگوشت های به حراج گذاشته شده اند. حالا به این نکته پی بردم که قطارحامل ما، مارکیت متحرکی بوده و سرنشینان تاجران خورده ای زنانه و مردانه.
زن بلندقدی درحالی که بادیجان های بزرگ و گرد را می فروخت به من گفت:" قبل ازاین که خط قطاربازسازی نشده بود، نمی توانسته به اندازه حالاعاید داشته باشد. آن زمان با موتر مالها را حمل می کرده است." زن قهقه کنان می گفت که  من پول زیاد ندارم، اما کمی از اندازه معمولی بیشترپول دارم."
حالا، این تاجران درمورد کمک چینیان در بازسازی این خط چه می گویند؟ همه اعتراف می کردند که چینیان مردم سخت کوش اند ودرکارهایشان موفق بوده اند. اما آیا سخت کوشی چینیان چه ربطی به سهم نگرفتن خود انگولیان در بازسازی خط قطار کشورشان دارد؟ زن انگولیایی گفت که انگلولیان مدت زیادی را جنگیده اند. به همین خاطر، انها توانانی تخنیکی بازسازی خط را ندارند. از خنده اش معلوم بود که هم تحت تاثیر شرایط است و هم احساس نا امیدی می کند.
 کارگران چینایی به مفت کارنمی کنند. بل، معاش آنها از وجهه قرضه کم سودی که دولت چین درمقابل نفت، به انگولا داده پرداخت می شود. به این صورت نفت دوباره اهمیت اش را در بازسازی این خط پیدا می کند.پس نباید ارزش منبع نفتی را دربازسازی این خط هم از یاد برد.
با نعره ماشین قطار و تلق تلق چرخه هایش از وسط  سوانا و تماشای درختان سرزنده آن به این فکر شدم که آیا استفاده جویی های که اکنون چینیان از منابع انگولا می کنند، با فعالیت های انگلیسیان  تفاوت دارد؟ نفت انگولا که مسوول پرداخت همان قرضه کم سود  می باشد، با قیمت معمول بازار به چینیان فروخته می شود. درحالی که انگلیسیان صدهزارتن مس  قیمتی انگولا را از روی همین خط، بدون این که شاهی ای به کسی بدهد، از کشور خارج می کردند.
باهمه تفاوت ها، اگر روی استفاده از منابع کشورهای افریقا بحث کنیم، یک تفاوت بزرگ در استفاده چینی و انگلیسی وجود دارد. درحالی که تق تق چرخه های قطار را در اطاق مرفه ام می شنیدم این تفاوت را متوجه شدم: اساسگذاران این خطر- گویی- نمی دانسته اند که چطوری هم مسافر باشند هم بازرگان و هم بازرگانی متحرک کنند!"   

تویتر؛ هفده مورد استفاده از آن

برگرفته شده از وبسایت دوش دوش (Dosh Dosh)

ترجمه: احسان 

تویتر ساختارسایبری محدودی می باشد که اجازه تبادل پیامک (کمتر از 140 کراکتر) را به کاربران می دهد. این پیامک می تواند از طریق دستگاه های متفاوت ارتباطی چون آی ایم(Instant Message) تلفون یا وبلاگ نیز ارسال شود.

تویتر جنبه کاربرد اجتماعی نیز دارد. زیرا که از آن طریق می توانید با دوستان تان در ارتباط باشید، جریان تبادل پیامک را با خبر شده و یا پیام ها را بروز کنید. پس تویتر تا این حد، وسیله نشراتی می باشد (با گزینه های جمعی و فردی.)

تویتر شبیه به ریلی های چت انترنتی(Internet Relay Chat) است. به همین خاطر برخی آن را بنام پیام رسان های انترنتی (Internet Messanger) مشابه می دانند. اما، فرقش آن است که سرعت چت در تویتر، به اندازه آی آر سی نیست.

از این که در تویتر امکانات استفاده غیروابسته به قراین (None Contextual Useibilty) وجود دارد، می توانید معلومات گسسته و کلی درمورد ایده ها، حوادث، اخبار، نظریات و پاسخهای آن عرضه می کند. به خاطر همین خصوصیت تویتر است که می توانید هزاران استفاده کننده را تعقیب کنید؛ صحبت های کاربران دیگر را بشنوید و حتی در مباحثه شرکت کنید. 
ازطرف دیگر تویتر، پیامک های مورد علاقه اکثر کاربران را برای شما نشان می دهد. بلی. پس می توان تویتر را شبکه ارتقا خودی (Promotion– Self) و تبلیغاتی تعریف کرد. پس باید کاربر تماس فعال با شبکه و افراد داشته باشد تا بتواند از سودمندی های شبکه مستفید شود.
علاوه براین که تویتر منبع معلومات یا تربیون تبلیغاتی است، می توان از آن به حیث زیر ساخت و وسیله ارتباطی میان افراد استفاده کرد. ریسا ریچیلت این نوع استفاده از را به نام "استفاده منظم، شخصی و نزدیک" تعریف می کند. او می افزاید :"اگر از تویتر استفاده کنید، با افرادکمتر قابل دسترس می توانید تماس منظم، نزدیک و شخصی داشته باشید. در غیرآن کمتر اتفاق می افتد که فرصت صحبت و برقراری ارتباط با دوستانتان پیدا کنید. اما کی به این حرفها توجه می کند؟ چه کسی حاضراست که یک به یک جزییات جریان پیامک های تویتر را تعقیب کند؟ راستی این تبادل پیامک ها مشتی از سروصدای آزاد دهنده نیست؟ .... اکثر ما در این شبکه حضور داریم. اما کی بیشترین سهم را از جریان ولوله ها می برد. بلی، تویتر حداقل ما را از اسم افراد دخیل در شبکه اگاه می سازد. برای ما می گوید که چه کسانی فقط به داشتن رابطه آشنایی اکتفا کرده است.
تویترباعث می شود که با دوستان و عزیزان مان احساس نزدیکتری را تجربه کنیم. حتی آنهایی را که نمی توانیم از حال و روزگارش خبری داشته باشیم، تویتر معلومات کافی درمورد شان به ما می دهد. پس اگر این همه نکات در تویتر وجود دارد، باید تویتر فضای شخصی و دوستانه ای باشد."

 تبلیغات بازرگانی در تویتر

تا حال مقالات زیادی مورد چگونگی استفاده از تویتر برای تبلیغات بازرگانی نوشته شده است. اما همه آنها، روی یک نکته متمرکز اند: جلب توجه مشتری.
در دنیای بازرگانی، تویتر شبکه دیگریست که میان مشتری آن لاین و مشتریان بالقوه، تولیدات و مدل های جدید پل می زند. علاوه برآن در نحوه زنده گی و سلیقه افراد نفوذ عمیق دارد. به همین خاطر در آنها حس وفاداری و طرفداری از مدلهای جدید زنده گی را ایجاد می کند.
اما در واضحترین شکل، تویتر شبیه به چهار سوی ترافیکی است. زیرا زمانی لینک و نمایه (پروفایل) ی را در تویتر می گذارید در واقع، مستقیماً بازدیدکننده گان را به این وبسایت ها رهنمایی می کنید. این چرخه زمانی سرعت می گیرد که شما لینک و معلومات را به تازه واردان و افراد و شبکه های معتبر در تویتر نیز بفرستید.

اما همیشه تویتر نمی تواند گیرنده گانی برای شما دست و پا کند. اکثر کاربرانی تویتر دانش کافی در اداره وبلاگها دارند. انها به ساده گی تحت تاثیر شما قرار نمی گیرند.به همین خاطر تا اندازه ای مشکل است که میزان افرادی را که باید از تولیدات شما سر بزنند یا حرف شما را بشنوند از قبل تخمین بزنیم. عین شکل، میزان علاقه بالقوه آنها را نیز نمی توان حدس زد.

به جز از شبکه فیسبوک هیچ شبکه ای مشابه به تویتر خدمات تبلیغات بازرگانی ندارد. البته امتیاز تویتر آن است که از دو طریق گیرنده گان را هدف قرار می دهد. یعنی هم بنگاه تبلیغاتی و هم صاحب تولید می توانند از عین مال تبلیغ کنند. پس، این یکی وسیله ای است خوب و مفید.

مشکلات تویتر

استفاده از تویتر خیلی ساده است. همه می توانند در آن داخل شود. اما چیزی که واقعاً در استفاده از تویتر مهم است تاثیر عادات و نحوه استفاده از وقت آن لاینی کاربران می باشد. با آنکه عده ای از تویتر استقبال می کنند، گروه دیگر آن را عامل حواس پرتی می دانند. زیرا که تویتر تمرکزحواس را از فعالیت اصلی گرفته و به فعالیت های جانبی متمرکزمی کند. کتی سیریا این مطلب را با یاد آوری مقوله ای "ترس ازمختل شدن جریان ارتباطات"چنین بیان می کند:"جالب است. خدماتی مانند تویتر به برخی از افراد حس گسیخته گی رشته ارتباطات را می دهد. به مرور زمان و قوت گیری این حس، آنها فکر می کنند که از دیگران بریده شده است.{آنها می خواهند هر آن معلومات را بدست آورند و در ارتباط باشند} حالا آنها بایدبه صورت مرتب معلومات بروز"را دریافت کنید، اگر هر لحظه تویتر را چک نکنند یا به دیگران پیامک ندهند، فکر می کنید که چیزی را گم کرده اند. پس اگر بخواهید به صورت موثر از تویتر استفاده کنید، باید وقت کافی داشته و تمرکز دقیق روی جریان تبادل پیامک ها داشته باشید. افرادی که می خواهند شیره تویتر را بچشند، باید به صورت دوامدار به انترنت وصل باشند. زیرا حتی اگر بخواهیم به پیام های صوتی هم گوش دهیم، وقت کافی نیاز داریم."

هفده روش استفاده از تویتر که من تجربه کرده ام.

از ساختن اکانت ام در تویتر زمان زیادی می گذرد. آن روزها من کمتر در تویتر سر می زدم. زیرا برایم جالب نبود. هفته قبل تصمیم گرفتم که یک شانس دیگر هم به تویتر بدهم. بنابرین Sintter را نصب کردم. این یکی دیسکتاپ مخصوص برای استفاده از تویتر می باشد. بالافاصله استفاده از تویتر را به صورت جدی و فعال آغاز کردم. حالا، علاقه ای شدیدی از تویتر در من ایجاد شده است. تویتر فرایند ارتباطی قابل کنترولی می باشد که می تواند در قالب هر تیپ زنده گی، تجارت و ارتباطات تعاملی بگنجد. فقط لازم است که در کنار کارهای عادی روزانه تان از آن استفاده کنیم. اوایل، استفاده از تویتر خاصیت معتاد کننده دارد؛ اما زمانی که روش درست استفاده از آن یافتید، به وسیله موثر و کمک گاری تبدیل می شود. بعداً، در مورد تویتر و استفاده از آن مقاله های زیادی خواندم. تا این که حالا خودم می خواهم مطالبی را درمورد استفاده از تویتر درکارهای تخصصی و زنده گی شخصی بنویسم.

1- هم نوع یابی

تویتر سازه ارتباطی اجتماعی است. شما می توانید از این طریق افراد هم طبع تان را دریابید. فایده اولی آن شکل دهی شخصیت قسمی شما می باشد. تویتر شما را به عنوان شخصیت اجتماعی، به سایر کاربران در تماس و قابل دسترس معرفی می کند. حالا، هر قدری که از زمان استفاده شما از تویتر بیشتر می گذرد کاربران جدید (درواقع آنانی که جریان پیامک دهی را با شما تعقیب می کنند.) با شما، به سوی ایجاد "شخصیت تویتری"گام بر می دارند.

2- دریافت جواب

آیا می خواهید نظر دیگران را درمورد طراحی وبسایت خود و راه های بهینه سازی آن بدانید؟ساده است. از طریق پیامک نظر دیگران را بخواهید؛ به زودترین وقت نظر آنها را در می یابید. این خرد جمعی، اساسی می گردد برای تجدید نظر روی مقالات و برنامه هایتان وبسایت.

3- افراد را استخدام کنید.

آیا به طراح خوب، تبلیغاتچی یا برنامه نویس ماهری نیاز دارید؟ با ارسال پیامکی از آنها بخواهید که درخواستنامه های شان را بفرستند. پس تویتر، سریعترین و ساده ترین راه استخدام متخصصان آزاد یا حتی کمپانی های بزرگ می باشد.

4- ترافیک مستقیم

با تویتر می توانید جریان تبادل لینک و بروز شدن محتوای وبسایت ها و سایت های دوستان را تعقیب کنید. اگر از دوستانتان بخواهید که شما را در جریان آخرین تحولات و پیشرفت های شان قرار دهند، می توانید سریعتر از دیگران - یا حداقل برابر با آنهایی که از بروز شدن وبسایت ها با خبر می شوند- از این مسایل با خبر شوید. پس به یاد داشته باشید که روحیه پراکنده شدن ویروس مانند اخبار حتی در تویتر هم حاکم است

5-  خواندن اخبار

معمولاً تویتر لینک های سایت ها و مقالات مفید را انعکاس می دهد. علاوه برآن منبع بدیل برای اخبار و مطالب مهیج می باشد. هم چنان با ثبت نام در بخش Twitter Feeds برای دریافت اخبار کنفرانس و وبسایت های مشخص، از تغییرات محتوای آنها با خبر شوید. پس، تویتر بهترین راه برای تعقیب کننده اخبار می باشد.

6- دوستان جدید را بیابید

مانند سایر شبکه های اجتماعی آن لاین تویتر، بخشی برای دوست یابی و تعقیب پیامک های دیگران دارد. این، راه ساده ای برای برقراری ارتباط با افرادی بیرون ازحلقه دوستان می باشد. پس زحمت علاوه کردن نام کاربران  فعال و جذاب بخود هموار سازید. چه بسا دوست تویتری شما دوست همیشگی تان گردد! 

7-  شبکه ای برای بهره وری
تویتر بستر ارتباط متقابل و تعاملی را میان شما و همفکران- مخصوصاً انهایی که هم شغل شمایند- مساعد می کند. زیرا ارتباطات میان افراد را قایمتر ساخته و باعث ایجاد رابطه عمیقتر می گردد. به این صورت طرفین می توانند در مسایل کاری یکدیگر را همکاری و یا از هویت تخصصی یکدیگر در موسسات دیگر تایید کنند.

8- تویتر؛لیست"باید انجام شود."

زمانی که از کمپیوتر دور هستید، یک لیست"باید انجام شود" را روی تویتر بنویسید. این لیست را در بخش دلخواه (Favorite) اضافه کنید تا در وقت مشخص الزامیت اجرا آن را به شما گوشزد کند. به این صورت می توان گفت که تویتر بدیل خوبی برای Online task management می باشد.

9- اداره بازرگانی

تویتر راه ارتباطی میان کارمندان می باشد. کارمندان یک تیم می توانند همدیگر را از طریق تویتر کمک کنند. این یکی، بخصوص زمانی مفیدیت دارد که کارمندی از ساحه دور یا بیرون برود. اما در هرحال، معلومات بروزشده به نسبت دلایل امنیتی محرم نگه داشته می شود.

10- مشتریان تان را با خبر سازید.

با تنظیم Twitter Feedمی توانید از تولیدات تازه مشتریان را با خبر سازید. آنها، می توانند از طریق موبایل با سامانه RSS برای دریافت پیام های آنی، ثبت نام کنند. از تویتر برای اگاهی دهی یک به یک مشتریان نیز استفاده می شود.  

11- یاد داشت برداری

شما می توانید ایده ها و مقوله های موردعلاقه تان ازطریق تویتر با دیگران شریک کنید. لینک های مرتبط به ایده ها را نیز بفرستید. یادداشت دهی می تواند از طریق موبایل – در فضای آف لاین- نیز اجرا گردد.

12- بروزکردن معلومات از حوادث و محافل

 از طریق تویتر می توانید با دعوت شدگان محافل ارتباط برقرارکرده و آنها را از اخرین انکشافات با خبر سازید. این مطمین ترین راه ارایه معلومات می باشد. (بخصوص زمانی که امکانات برقراری ارتباط تلفونی مساعد نباشد.) 

13-  ایده های جدید

از تویتر می توانید برای دریافت مشتریان جدید و خریداران دیگر استفاده کنید. پس حتما از طریق Twitter Searchبه دنبال کلمات کلیدی باشید. با استفاده از معلومات و مطابق به خواسته های مشتریان فعالیت های تان را تنظیم کنید. عناوین مشابه، موضوعات همسان و اسامی تولیدات را را می توانید از طریق پیامک مستقیم و ارتباطات آف لاینی هم بفرستید. اما این نوع ارتباطات نیازمندی مهارت ارتباطی خاصی هم می باشد.

14- پوشش دهی زنده حوادث

تویتر فضای محدودی برای ارایه جزییات از جریان پوشش دهی یک محفل... دارد. اما برای شما اجازه می دهد که درحین محفل تبصره های تان را به دیگران ارسال کنید. آنها می توانند بعدا روی نظریات شما بحث کرده و نظر بدهند. به این صورت تویتر وسیله ای خوب و مناسب برای روزنامه نگاری شهروندی می باشد.

15- اداره وقت و تحلیل آن

تویتر در ساده ترین شکل، می تواند تمام جزییات فعالیت های روزانه تان را ثبت کند. ممکن است تجربه اداره وقت از طریق تویتر برای دیگران خسته کن به نظر برسد. با آنهم مطمین باشید که تویتر وسیله خوبی برای تحلیل از نحوه مصرف وقت می باشد.

16- تدویر جلسات

تویتر شما را در برگزاری جلسات کمک می کند. به عنوان نمونه، حالا در کافی نت یا محفل  و یا در گالری هنری (نگارستان) هستید و می خواهید دوستان قابل دسترس را ملاقات کنید. پس از طریق تویتر به انها پیامک دعوتی می دهید. این، نوع غیر رسمی و اتفاقی تدویر جلسات ملاقاتی از دوستان تویتری می باشد.

17- جمع آوری رای

لینک اخبارفرستاده شده درسایر سایت های اخبار خبری عمومی مانند Digg را به کاربران بفرستید. برخی اوقات تعقیب کننده گان که با محتوای خبر شما موافق اند، برای خبر شما رای می دهند. این کار سبب می شود که کارهای شما بیشتر تقدیر شده و توجه سایر و بسایت ها را نیز به خود جلب کنید.

چه نوع معلومات خبر ساز است؟(6)

نمونه های زیر از حوادث بزرگ و معمولا خبرسازاند.
- استقرار وافتتاحیه ها: این تیپ معلومات به چشم عادی نگریسته می شود. اگر یک بخش جدید موسسه شما به تازه گی افتتاح شده و می خواهید مردم از خدمات این بخش اگاه شود. اگر تولید جدید را عرضه می کنید یا فرد مشهوری را استخدام کرده اید،می توانید روی آنها برای رسانه ها خبرنامه بنویسید. این گونه معلومات توجه مردم را جلب می کنند.
- توسعه صنعتی وعلایق بشری. برخی اوقات معلومات حاوی خبر، کمتر درمعرض توجه قرار می گیرند. برعکس خیلی از مسایل مهم از دید بیرون می ماند. درغیرآن حوادث هرروزه نیز هزاران خبر در دل  دارد.
- زمانی، تغییرات جدیدی نشاندهنده توسعه درصنعت خاصی است. این، بهترین راه برای معرفی موسسه و پوشش رسانه ای نیزمی باشد. به عنوان نمونه، می توانید روی علل به میان آمدن این پیشرفت و نحوه به میان آمدن آن در خبرنامه تمرکز کنید.ممکن است این تغییرات تحت تاثیر پیشکسوتان فعال درشبکه لینوکس به میان آمده باشد. پس می توانیم این یکی را در یک مجله هم نشرکنیم.
این معلومات را بنام "مطالعه قضایا" نیز یاد می کنند. اینها درنظر سردبیران اهمیت زیاد دارد. زیرا در لای این معلومات، احساس و انگیزه های قابل ملاحظه ای بشری نهفته است.
- معلومات آماری و به میان آمدن ابتکارات جدید. اعداد و آمار به ساده گی مردم را مجذوب می کنند. هرقدرآمارهای تاثیرگذارو جالب (مرتبط به رقیبان تولیدی و سایر صنعت ها) باشد، به همان اندازه  رسانه ها بیشتر از آن در گزارشهای شان استفاده می کنند.
- اعلامیه های داخلی موسسات. تغییرات مهم در پست های بلند کاری یک موسسه یکی از مواردی دیگر است که روی آن خبرنامه می نویسیم. پس هر قدرپست مامور با اهمیت باشد، به همان اندازه ارزش خبری اعلان نامه بلند می رود.
 - همکاریها: بخصوص همکاری های که منجر به منفعت های چشمگیرگردد، از اهمیت خبری زیادی برخورد داراست.
- تجلیل از ابتکارات صنعتی. زمانی موسسه ای مستحق جایزه ای می گردد، یا ازطرف هییاتی اهدای جوایز(در کشورهای بریتانیا، ایریلند که معمولاً مقام های دیوک، مارکی ها، ایرالها، وایکونت ها و بارون ها را به شخصی اعطا می کردند." مترجم") رسانه ها ازین واقعه با خبرسازید. پس دیدیم که می توان از دل هر حادثه، خبری بیرون کشید.
مسوولیت شما آن است که اعتبار موسسه را در نظر گرداننده گان، روزنامه نگاران، مربیان و سایر همکارانی که شما با آنها درتماس می باشد، افزایش دهید.
به یاد داشته باشید که به میزانی که موسسه شما معتبرباشد، به همان اندازه پوشش خوب و با کیفیت رسانه ای خواهید داشت. دراین مساله، شاخص اصلی جذب مخاطب گیرنده گان (خواننده گان، بیننده گان و شنونده گان) است.
برقراری ارتباطات عامه - مفید ومنظم-مستلزم تهیه خبرنامه و مطالب معلوماتی می باشد تا به سردبیران معین فرستاده شود.
در بخش سوم راه های ایجاد ارتباط  با رسانه ها را بحث می کنیم. این راه ها درنهایت رهکردهای موثر را جهت معرفی موسسه به دنیای رسانه ای را تشریح می کند.

تصویر+ صدا= گزارش روی اسلاید

یاد داشت: نقل از وبسایت سوپرژورنالیست. من صرفا برخی از اصطلاحات را به لهجه دری برابر یابی کرده ام؛ مشکلات ویراستاری آن را رفع نموده ام . بقیه را از زبان خود مطلب بشنوید:

"بسیاری از روزنامه نگارها معتقدند که تاثیر عکس از فیلم هم بیشتر است. به خصوص آنجا که صحبت از صحنه های تکان دهنده می شود. حال بیایید به عکس ها صدای محیط را هم اضافه کنید ؛ گپ و گفت با کسانی را هم ضبط کنید که خود بخشی از ماجرا استند. آن وقت موفق شده اید مخاطبان را به صحنه رخداد ماجرا ببرید.
برای تهیه گزارش اسلاید و صدا باید اول ازهمه داستانی برای روایت داشته باشید.
درسوپرژورنالیست درباره روایت حرف های زیاده گفته ایم. مطالعه این بخش ها به شما کمک می کند تا ببینید وقتی دنبال ثبت ماجرایی استید، بهتراست به چه نکاتی توجه کنید. بد نیست قبل از شروع کار این یادداشت فواد خاکنژاد را هم درباره تهیه گزارش اسلاید و صدا بخوانید.

ابزار لازم

حالا که سوژه  را در دست دارید، می ماند ابزار لازم برای تهیه گزارش. دوربینی برای عکس گرفتن لازم دارید؛ ضبط صوتی برای ضبط صدا و برنامه ای برای تلفیق عکس و صدا هم.
نیازی نیست عکاس قهاری {ماهر/ حرفوی} باشید یا متخصص ضبط و تدوین صدا.
گزارش اسلاید و صدا، اصلاً برای این پدید آمده تا گزارشگری را از دست متخصصان و تعلیم دیده ها خارج کند و به دست تازه کارها و علاقه مندها بسپارد. همین که بلد باشید دکمه دوربین را فشار دهید و صدای دوست و آشنا را ضبط کنید نیمی از کار را انجام داده اید.
***
نیم دیگر کار می ماند: تدوین صدا، انتخاب عکس ها و تلفیق هردو.

صدا

برای تهیه گزارش می توانید سه نوع صدا ضبط کنید:
- صدای آدم های درگیر ماجرا. مثلاً ماهیگیری که از مشکلاتش می گوید؛
- صدای محیط. مثلاً صدای موج ها یا ماهیگیرها که درحال انجام کار آواز می خوانند؛
- صدای راوی. صدای خود گزارشگر که داستان را روایت می کند.
بسته به گزارش، می توانید از یکی از این سه یا ازهر سه یا از ترکیبی از دوتای آنها استفاده کنید.
برای تدوین صدا می توانید از برنامه Adobe Audition استفاد کنید.


عکس
برای گزارش اسلاید و صدا حداکثر 30 تا 40 قطعه عکس کافی است. بسته به این که گزارش درباره چیست، عکس ها هم می تواند متنوع باشد. مثلاً
- پرتره آدم ها – صورت آفتاب خورده ماهیگیرها؛
- فرآیند انجام یک کار – بیرون کشیدن تور از دریا؛
- چند قطعه عکس که محیط را نشان دهد – نمای بازماهیگیرها در حال صید کردن.
- چند قطعه عکس که نمای نزدیک محیط را نشان بدهد. دست های پینه بسته ماهیگیرها، ماهی هایی که روی ماسه ها (ریگها) افتاده اند، ...

***

تلفیق عکس و صدا

یکی ازبهترین برنامه ها برای تلفیق عکس و صدا برنامه (Sound Slides) است. برنامه ای که نسخه Demo آن مجانی در دسترس باشد را دانلود کنید. کار با این برنامه آسان است. تنها کافی است قدری با آن بازی کنید. باید فایل صدا را وارد کنید.همین طور فایل های عکس را.
برای سر هم کردن گزارش بهتر ازهمه این که اول فایل صدا را تدوین کنید.  برای انجام دادن این کار باید خط سیر گزارش تان پیدا شده باشد.
قبل از این که شروع بکار کنید، چند بار عکس ها و صداها را مرورکنید. به جای این که به نوشتن گزارش فکر کنید درذهن عکس ها را پشت سر هم بچینید. همین طور ببینید درکدام نقاط  از کدام صدا/ یا صداها استفاده شود. فکر کنید که فیلم می سازید و می خواهید پلان ها و صحنه ها را کنارهم بچینید.
بد نیست که یک داستان گزارش(استوری بورد) طرح کنید. روی کاغذ صحنه ها را کنار هم بنویسید: مثلاً؛ اول تصویری پهن کردن تور، سپس تصویر سوار قایق شدن، مرحله سوم تصاویر وسط آب، نوبت دیگر تصاویر بیرون کشیدن تور از آب حالا تصاویر تقسیم ماهی ها و بالاخره تصاویر فروش ماهی.
بهتر است داستانی را که روایت می کنید خط سیر داشته باشد. ازجایی شروع و در نقطه معین به انجام برسد. پس ازاین شاخه به آن شاخه نپرید. اگر عقب رفتید برگشت نکنید؛ زیرا که مخاطب را گیج می کنید.
خب، بعد که کم و بیش خط سیر روایت را پیدا کردید، سراغ تدوین صدا بروید. اگر گزارش را خود روایت می کنید "روی عکس ها" حرف بزنید. یعنی به عناصرداخلی را با صدای خود تشریح کنید.مثلاً در مورد قایق، ماهی های روی ماسه ها افتاده، تور ماهیگیری، موتور قایق، دست های پینه بسته، صورت های آفتاب خورده، چکمه  (موزه یا چمبوس) های تا بالای زانو، افق دور دست صحبت کنید. همه این ها جزئیاتی است که اشاره به آنها می تواند چشم مخاطب را به عکس ها بدوزد و مجذوب کند.
***
فایل صوتی که آماده شود، تقریباً کار تمام است. حواستان باشد: گزارش از 3:30 تا 4:00 دقیقه بیشتر وقت گیرنباشد. حالاسراغ برنامه (Sound Slides) رفته، فایل صوتی و عکس ها را وارد کنید. حالا چیدن عکسها می ماند. این کارها را که انجام دادید، روی دکمه اکسپورت (Export) تک کنید. بعد، فولدر(publish_to_web) را پیدا کرده و  روی وب بگذارید. حالا، به صفحه index (فایلی که داخل فودر publish_to_web است) لینک دهید. نوبت در زدن در توییتر و فیس بوک رسیده است.گزارش را اینجا بگذارید، تا دیگران هم دست پخت تان را بچشند.
 خسته نباشید.  :-)

برنامه کاری ارتباطات عامه و رسانه ها(5)

چه کاری را می خواهید انجام بدهید؟

اولین و مهمترین قدم دربرنامه ریزی ارتباطات عامه و ارتباط با رسانه ها این است که ازخود بپرسید که هدف شما از برقراری ارتباط  چه می باشد. چطوری می توانید ازطریق ارتباط عامه، به این هدف برسید؟ تهیه یاد داشتی از اهداف اساسی و مهم سمت و سوی کار را مشخص می کند. در یادداشت تان اسم گیرنده گان واقعی را نیز از یاد نبرید.

کی باید درمورد موسسه شما معلومات داشته باشد؟

حالا دانسته اید که چه می خواهید. قدم دوم "مخاطب شناسی" است. بهترین راه مخاطب شناسی آن است که اول بدانید که برای کی می خواهید بنویسید؟ مهمترین طرف ارتباطی شما همکاران کنونی وآینده تان، متخصصان بخش تکنالوجی ارتباطی (آی تی)، مدیران منابع بشری وآموزش دهنده گان امور توسعه ای و مولدان تولیدات رقابتی استند. پس اسم این افراد را باید در لیست خود داشته باشید.
برای این که پروسه ارتباط گیری موفقی داشته باشید، افراد کلیدی وهمکاران را مشخص کنید. این کارنام موسسه شما بیشترسر زبانها می اندازد. لیست زیرعده ای از طرف های ارتباطی کلیدی را- برای اکثر موسسه ها- نشان می دهد:

- رسانه های خبری: مطبوعات، رادیو، تلویزیون و نمایشگاه های انترنتی (به ویژه اخبارشبکه لینوکس ومنابع آزاد)،اخبارتکنالوژی معلوماتی مرتبط به شبکه لینوکس و مراکز آزاد، رسانه های عمودی(Vertical Media) علاقمندان برنامه های سرگرمی و سایرکارهای عادی، منابع بشری، دانشکده ها و دانشگاه ها، موسسه و نهاد های صنعتی مصروف دربخش لینوکس وخدمات حل مشکلات اداره  در بخش بندی رسانه ها قرار می گیرد. منابع بشری، دانشکده ها و دانشگاه ها و موسسات و مراکز صنعتی که از خدمات بنگاه های اداره حل معلومات لینوکس را  در لیست گیرنده گان بخش رسانه ها قرار بدهید. 
- این دسته شامل متخصصان تکنالوجی ارتباطی، شاگردان وافرادی که درصدد تغییروضعیت شغلی یا تجارتی خود می باشند.
-  افراد سرشناس؛
-  سایر مراکز رسانه ای (LPI)
-  شرکای تجارتی و حمایت کننده گان. این دسته شامل همکاران استراتیژیک ارتباطی (مشتریان آزاد نرم افزار، موسسات خدماتی تربیتی و تامین کننده گان) استند. این گونه ارتباطات، موسسه را به عنوان نهاد معتبرثابت شود. درنتیجه موسسات دیگرنیز برای فعالیت و تولیدات شما ارزش خاصی قایل می شود. 

پیام شما چیست؟

در قدم سوم، پیام را برای خود تان تعریف کنید. برای این که دل گیرنده گان اصلی را بدست آرید، سازگاری پیام را در نظرداشته باشید. حین تولید پیام سازگاری میان ارزش های اساسی و مطرح برای گیرنده گان ودیدگاه و برنامه های کاری آینده، ارزشهای اساسی و حیاتی موسسه را مراقب باشید. زیرا سازگاری پیام نقش مهم درشهرت یابی موسسه بازی می کند. هم چنان پیام سازگارتا مدت طولانی در ذهن افراد باقی می ماند.ممکن پیام خلاصه یا تمام پیام ازطریق پیامک به افراد متعدد فرستاده شود. دراین حالت نباید پیام را به عده ای زیاد ارسال کنید.

توصیه ای برای خبرنگاران

یاد داشت: اگر خبرنگاری اشتباهی را مرتکب می شود، از نگاه حرفوی چی باید بکند؟ از اشتباهات بدون حرفی بگذرد؟ معذورت بخواهد؟ حرفوی ها در این مورد چی می گویند؟

مطلب را از وبسایت "سوپرژورنالیست" نقل می کنم.

"خبرنگاران پرونده سیاهی در پذیرفتن اشتباهات دارند. اما مخاطبان تنها به آن دسته از شبکه های خبری اعتماد می کنند که اشتباه های خود را بپذیرند و آن را تصحیح کنند. به عنوان یک خبرنگار اگر بنای کار این است که حقیقت را برای مخاطبان تان گزارش کنید، این وظیفه اخلاقی شما است که هر جا متوجه شده اید، باید برای گیرنده گان بگویید که اشتباه کرده اید.

تصیحح اشتباهات در دنیای وبسایت حیاتی است- سایت دیگر ممکن به خبرهای شما لینک بدهند و مدتها بعد از انشتار، خبری که نوشته اید هم چنان روی وب خواهد ماند- راه درست تصیحیح اشتباه آن است که بگویید که چی چیزی اشتباه بوده و صورت درست آن را هم بگویید."



راز خبر نویسی خوب

یاد داشت: این مطلب را از وبسایت "اکادمی زیگزاگ" گرفته ام. نویسنده آن، امید پارسا نژاد گزارشگر بی بی سی می باشد.

"وقتی در روزنامه کار می‌کردم، زیاد پیش می‌آمد که همکاری با خبری تازه از راه می‌رسید. دور او جمع می‌شدیم تا با هیجان ماجرا را برایمان تعریف کند. معمولا کلیاتی می‌گفت، بعد بچه‌ها چیزهایی می‌پرسیدند. چند دقیقه‌ای سرمان به گپ زدن گرم بود تا کم‌کم پخش و پلا می‌شدیم و او هم می‌رفت تا خبر یا گزارشش را بنویسد. اما خیلی وقت‌ها آنچه نوشته می‌شد چنگی به دل نمی‌زد، یعنی ساختار درستی نداشت.

خبرنویسی، اصلی‌ترین مهارت روزنامه‌نگاری است. کیمیاست. روح همه چیز است. نباید گرفتار زرق و برق و حواشی شد و این گوهر اصلی را رها کرد. خبرنویسی خوب یعنی یافتن نکته‌های اصلی از میان کلافی پیچیده و ساختار دادن به آنها. این دقیقا همان کاری است که در هر حرفه‌ای از ژورنالیسم با آن سر و کار داریم. حتی هنگام اجرای یک چت شوی تلویزیونی.

همیشه فکر می‌کردم چرا همکارانم وقتی حرف می‌زنند، قدرت جمع کردن و سر شوق آوردن ما را دارند؛ اما موقع نوشتن، اثری از این قدرت در آنها نیست؟ چرا نمی‌توانند خوانندگان را هم مثل ما کنجکاو و علاقه‌مند کنند؟

به گمان من بیشتر آدم‌ها غریزه درستی در تشخیص اصل و فرع ماجرا دارند و به طور غریزی می‌دانند چه چیزی برای دیگران جالب است. به همین دلیل وقتی ماجرایی را برای دوستانشان تعریف می‌کنند، ساختار درستی به حرف‌هایشان می‌دهند.

بعدها مطلبی در اینترنت خواندم که این تلقی را تأیید می‌کرد. بنابراین حالا اگر دوستی را ببینم که وارد تحریریه می‌شود و ماجرایی را برای همکارانش تعریف می‌کند، اما نمی‌تواند همان مطلب را به درستی بنویسد، به او خواهم گفت:

برای نوشتن خوب، قبل از همه یک لید خوب لازم داری. یعنی یکی دو جمله که اصل ماجرا را بگوید و جذاب باشد. این همان چیزی است که برای دوستانت تعریف می‌کنی. یکی دو تا از دوستانت را تجسم کن که جایی نشسته‌اند؛ تو وارد می‌شوی و می‌خواهی ماجرا را برایشان تعریف کنی (واقعا تجسم کن!). جمله‌های اولی که می‌گویی، همان لید است. یعنی اولا به آنها می‌گویی که ماجرا چیست و این را طوری می‌گویی که آنها را به شنیدن بقیه داستان ترغیب کند (این کار را روزی ده بار بدون اینکه متوجه باشیم می‌کنیم).

بعد ضمن تعریف کردن ماجرا، دوستانت چیزهایی می‌پرسند. سئوال‌های آنها همان سئوال‌هایی است که هنگام نوشتن مطلب باید به آنها پاسخ دهی. این سئوال‌ها طلا هستند! قدرشان را بدان و آنها را برای وقتی که می‌خواهی مطلب را بنویسی به خاطر بسپار.

همه زوری که ما موقع نوشتن یک خبر می‌زنیم، برای این است که گفتگوی دوستانه‌ای را، این بار با خواننده یا شنونده، بازسازی کنیم. الگوی این گفتگو، همان است که با دوستان خود داریم. اما چون مخاطب حضور ندارد، باید سئوال‌هایی را که در ذهنش مطرح می‌شود حدس بزنیم و پاسخ دهیم. راز خبر نویسی خوب، همین است و بس!

به غریزه خود اعتماد کنید!"

کولی های فرانسه (گزارش نمونه)

یادداشت اول: گزارش نمونه را وبسایت فارسی بی بی سی بخش جهانی انتخاب کرده ام. گزارش از حال و هوای آواره گان رومانیایی تبار می گوید.

یادداشت دوم: دراوایل، گزارش روحیه گزارشگری معمول رسانه ای را دارد. اما درآغاز آخرین بخش، گزارشگر توانسته، حق مطلب "واقعیت گرایی" را ادا کند. او بوی و شدت تلخی آواره گی را با عینیت تمام انعکاس داده است (بخصوص در مورد همسر مرد 48 ساله و امیدهای که آن نوجوان به گزارشگر بسته است.) گزارش اینجا نشان می دهد که درنتیجه اعتماد و غرور{کاذب}دولتمردان، پیران آواره جان می دهند و نو جوانان به تکه نانی امید دوخته است. ازطرفی می گویند که "سنگ در پای لنگ"، اینجا ماهی گیری کشیش از آب آلوده را هم برملا کرده است. احساس مردم آواره را نسبت به ملت فرانسه درحرفهای خانم گدا "فرانسوی ها خلی دست و لباز و مهربان اند." می خوانیم. اینجا نشان داده است که تصمیم به اخراج این کولی ها از عمق هرم ملت فرانسه برنخواسته است. به حق که اعتراضات بعدی حلقه های مدنی و احزاب این ادعا را تایید می کند. اما این نکات، نمی توانند عامل چشم پوشی از معایب از گزارش باشند.
دراین گزارش بیشتر روی دردها و اظهارات آواره گان تمرکز شده است. دراین صورت درمقابل شکایات افراد جواب مقامات فرانسوی (برای بار دوم) گرفته نشده است. گرچند فاصله زمانی و مکانی گزارشگر از فرانسه  قابل تامل است، اما می توانست با تماس تلفونی با سفارت این کشور در رومانیا این مساله را حل کند. لابد کره زمین بخاطر سهولت های ارتباطی به دهکده جهانی نام گرفته است! مشکل دوم این گزارش در جذاب نبودن بخش اول آن است. حداقل سختگیری های را که در نوشتن یک مطالب روزنامه نگارانه باید مراعات کرد، یکدست بودن تاثیر، بافت مفاهیم و سبک نوشتار و انسجام معنایی می باشد. در این نوشته از جمله این معیارها خواننده گان بیشتر از بخش آخر گزارش متاثیر می شوند.

___

کولی‌های فرانسه؛ سرگردان، فقیر، بی‌پناه


نیک تورپ
بی بی سی، تیمیشوارا - رومانی

بسیاری از کولی‌ها بیش آن فقیرند که بتوانند توانایی‌شان در مسافرت به فرانسه را بیازمایند.

"ما تروریست نیستیم." این را لتیشیا مارک، ‌رئیس یک سازمان غیردولتی مربوط به زنان کولی در شهر تیمیشوارا رومانی می‌گوید. او می‌افزاید:"ما جانی نیستیم. ما مردمی معمولی هستیم که می‌خواهیم زندگی مناسبی داشته باشیم."
اخراج از فرانسه آن چنان دردآور بوده که کولی‌های غرب رومانی را به واکنش واداشته است.
در حالی که بیشتر تمرکز کولی‌ها روی پیداکردن راه‌های جایگزین برای بقاء خانوادهایشان است، برخی از آنان یک تظاهرات اعتراضی را در شهر تیمیشوارا سازماندهی کرده‌اند. هدف این تظاهرات تلاش برای بهبود ارتباط بین گروه‌های پراکنده کولی‌ها و ایجاد جبهه‌ای واحد از گروههای مدافع حقوق شهروندی کولی‌ها بوده است.
آندراس بوبو، ۳۱ ساله که ساکن دهکده تواگ‌یار در غرب رومانی ا‌ست می‌گوید: "من در کارم با فلزات سروکار داشتم، ‌آهن،مس و آلومینیوم."او می گوید:"نیکلاس سارکوزی ، رئیس جمهور فرانسه یک فاجعه به تمام معنی‌است "
تا سه هفته پیش او در یکی از حدود ۱۴ کمپ کولی‌ها در شهر مارسی در جنوب فرانسه زندگی می‌کرد.
اما روزی پلیس سر رسید و به آنها اطلاع داد که کمپ باید به زودی بسته شود و اگر آنها فورا محل را ترک نکنند، ‌پلیس برای این کار به زور متوسل خواهد شد و آنها را به رومانی بازخواهد گرداند.
بسیاری از کولی‌ها می‌گویند که "پاکسازی" کمپ نتیجه سیاست های جدید نیکولا سارکوزی‌، ‌رئیس جمهور فرانسه و دولت او مبنی بر "به خانه بازگرداندن مهاجران" است.
اما مقامات فرانسه مدام می‌گویند که آنها کمپ‌های کولی‌ها را به این دلیل تخلیه می‌کنند که افراد مستقر در آن در شرایط نامطلوبی زندگی می‌کنند و این کمپ‌ها زمینه مناسبی برای رشد رفتارهای مجرمانه و قانون شکنانه است. آنها می‌گویند که کولی‌ها به صورت "داوطلبانه" به کشور مادری خود باز می‌گردند. خیلی از کسانی که فرانسه را ترک کردند می‌خواهند هر چه زودتر بازگردند
برادرش ایون توضیح می‌دهد:"تا حالا روابط ما با پلیس فرانسه خوب بوده است. آن‌ها از کمپ ما بازدید کرده‌اند تا مطمئن شوند همه چیز مرتب است. آنها به ما گفته‌اند اگر ما قانون شکنی نکنیم می‌توانیم این جا بمانیم."

خوابیدن روی زمین لخت

واسیل بلاگا، وزیر توسعه منطقه‌ای رومانی گفته ‌است که هیچ کدام از صدها نفر کولی که بازگردانده شده اند، سابقه جنایی در فرانسه ندارند.
برادران بوبو به همراه ۱۱ نفر دیگر از اهالی دهکده‌شان با اتومبیل و اتوبوس به رومانی بازگشته‌اند قبل از آن که (توسط فرانسه‌) اخراج شوند.
مرز بین اخراج و بازگشت داوطلبانه چندان مشخص نیست. به همه آنها گفته شده که کاغذی را امضا کنند ولی آنها نمی‌دانند روی این کاغذ چه نوشته شده است.
هیچ ترجمه‌ای از این کاغذ به آنها ارائه نشده و زبان فرانسه آنها هم تعریفی ندارد. بعضی‌ها حتی خواندن و نوشتن هم بلد نیستند.
رومانی‌ها می‌توانند از کشورشان با داشتن کارت شناسایی پلاستیکی خارج شوند، ‌بنابر این خطر مهر شدن پاسپورت و جلوگیری از بازگشت‌شان وجود ندارد.
تحت مقررات ویژه اتحادیه اروپا برای رومانی و بلغارستان که در سال ۲۰۰۷ به آن پیوسته‌اند، ‌شهروندان این کشورها می‌توانند تا سه ماه بدون داشتن مدارک اقامت یا کار در دیگر کشورهای عضو بمانند.

کولی‌های فرانسه

به همین دلیل کولی‌ها مدام می‌آیند و می‌روند. آندراس بوبو شش سال در مارسی مانده و در این مدت بارها برای مدتی کوتاه به خانه بازگشته است.
در حالی که رسانه‌ها تا کنون بیشتر روی این نکته تمرکز کرده اند که در ازای بازگشت داوطلبانه، به هر بزرگسال ۳۰۰ یورو و به هر کودک ۱۰۰ یورو توسط مقامات پرداخت می‌شود، بیشتر کولی‌هایی که من با آنها صحبت کردم ترجیح می‌دانند بدون این پول، به خانه بازگردند و برای این کار دلایل متعددی داشتند.
آنها نمی‌خواستند داغ اخراج بر پیشانی‌شان باشد، از پرواز با هواپیما می‌ترسیدند ولی از همه مهم‌تر، آنها دوست داشتند هر چه زودتر به فرانسه بازگردند.
خیلی از آن‌ها یکی دو عضو خانواده‌شان را در مارسی باقی گذاشته‌اند تا از دارایی آن‌ها نگه داری کند و زمینه را برای بازگشت آنها فراهم سازد.
گروهی از آن‌ها زیر یک سرپناه در یکی از کمپ‌های باقی مانده زندگی می‌کنند و گروهی دیگر به سادگی روی زمین لخت می‌خوابند.
بنابه گفته سازمان خیریه "دکترهای جهان" ۹ کمپ از مجموع ۱۴ کمپ موجود در مارسی تخریب شده‌است.

'بی‌نوایی'

از روزهای رونق شهر کوچک بانلوک واقع در مسیر تواگ‌یار تنها سایه‌ای کمرنگ باقی مانده است.
شهروندان اتحادیه اروپا می‌توانند بدون اجازه کار در کشورهای دیگر عضو این اتحادیه اقامت کنند
قلعه‌ای که روزی، از این منطقه در مقابل لشکر عثمانیان حفاظت می‌کرد، تبدیل به خرابه‌ای شده که همه جای آن‌را خزه پوشانده. پول اختصاص داده شده برای ترمیم آن هنگامی که دیوارهای خارجی‌اش مرمت شد، به اتمام رسید.
یک گروه از کولی‌ها در کنار یک دیوار متعلق به قرون وسطی در حال بریدن هیزم برای سوزاندن هستند. یک الاغ به تنهایی برای جابه جا کردن بار هیزم تقلا می کند، باری که با تعادل نیم‌بندی روی یک کالسکه بار شده است.
در خیابانی در حاشیه شهر، کولی‌هایی که تازه بازگشته‌اند، آن قدر عصبانی هستند که نمی‌توان با آن‌ها صحبت کرد.
یک پسرک نوجوان از من می‌پرسد: "‌آیا برای ما غذا آورده‌اید؟ ‌یا کاری برایمان سراغ دارید؟ آمده‌اید کمک کنید یا این که برای بی‌نوایی ما دلسوزی کنید؟"
در میان آن‌ها مردی بود که او را شوهر لنا کنستانتین می‌خواندند؛ همسرش در ۴۸ سالگی به دلیل سکته قلبی مرده بود، درست هنگامی که به خانواده آنها گفته بودند که به زودی از فرانسه اخراج خواهند شد. خانواده‌اش به شدت بدهکار بود. او آن قدر غمگین بود که نتوانست صحبت کند.

به ما گفتند که کشیش ارتودوکس آن محل برای انجام مراسم کفن و دفنی مناسب برای خانم کنستانتین تقاضای ۱۰۰۰ یورو پول کرده است. به رغم فقر ظاهری، ‌تمام اعضای دهکده دست به دست هم داده‌اند تا این مقدار پول را فراهم کنند.
 
گروه‌های مدافع حقوق بشر می‌گویند که زندگی کولی‌ها مورد تهدید واقع شده‌
زنی که ۴ سال در مارسی به گدایی مشغول بوده و ماه پیش اخراج شده، می‌گوید: ‌"فرانسوی‌ها خیلی دست و دلباز و مهربان‌اند."
محل‌های مورد علاقه او برای گدایی، کنار اداره پست و یک نانوایی بزرگ بوده. او می‌گوید: "‌مردم دل‌شان برای من می‌سوخت. بعضی‌ها همیشه چیزی به من می‌دادند."
در میان کسانی که با آنها صحبت کردم تنها یک زن بود که در مورد بازگشتن دودل بود. او می‌گفت دیگر از پلیس می‌ترسد و نگران سلامت شکننده خود است.

مفیدیت رسانه ها وارتباطات عامه (4)

در رقابت تنگاتنگ بازارهای امروزی ارتباطات عامه به یک ضرورت حیاتی تبدیل شده است. موسسه شما می تواند با استفاده ازراهکردهای متفاوت ارتباطات عامه در بلند بردن شهرتش بهره بگیرد. در زیر به برخی از آنها اشاره می کنیم.

-          با توجه به نقش موثر ارتباطات عامه،مسوول ارتباطاتی نباید  به رسانه ها این طوری رفتار کنند:"اگر وقت وامکانات داشتیم، با شما ارتباط می گیریم!" برعکس باید با طرف های ارتباطی تماس برقرارشود. و تماس خوبی هم برگزارشود. زیرا  یک برنامه ارتباطاتی منسجم، تصویر خوبی از موسسه  برای  رسانه ها و مردم می دهد.

-     پوشش رسانه ای حمایت و توجه سهامداران را بیشتر به موسسه  جلب می کند. این راه، اقدام موثرتراز نشراعلانات تجارتی می باشد.

-     با توجه به روحیه دقیق وبی طرفی رسانه ها، یک خبررسانه ای به نسبت به اعلانات تجارتی موثق ترمی باشد. پس این بهترین شانس است که از موسسه تان به عنوان یک منبع خبری در متن خبر نام برده شود.

تحقیقات اخیردرامریکای شمالی نشان می دهد که پوشش رسانه ای یک موضوع 9 مرتبه موثرتر ازنشراعلان  تجارتی درمورد عین سوژه می باشد.

-     ارتباطات عامه راه توسعه امور اقتصادی موسسه را هموار می سازد.

-     نشرمنظم اعلامیه های ارتباطی عامه یی، موسسه را به منبع مهم خبری درمحیط لینوکس تبدیل می کند.

ایجاد روابط دوستانه با دست اندرکاران رسانه ها –علاوه برارسال خبرنامه ...-  نیزدرشناسایی موسسه  نقش دارد. پس متوجه باشید که روزنامه نگاران اغلب دنبال منابع موثق ومعتبر برای نقل قول می گردند.  

-     حضور منظم خبرهای مرتبط به موسسه، منجر شهرت رسانه ای گردیده و شهرت موسسه را افزایش می دهد. زیرا اکثر افراد فکر می کنند که هرچه در روزنامه ها یا تلویزیونها نشر می شود، مهم است.

در عین حال پوشش خبری رسانه ها به مجتمع های تجاری ومنابع خبری چنین القا می کند که کیفیت تولید و برنامه های موسسه شما خوب بوده  و ارزش دارد تا به آنها " توجه جدی" صورت گیرد. زمانی که با رسانه ها تماس می گیرید، محتاطانه عمل کنید. زیرا  ممکن خود خواهی و تحکم روی آنها برای نشر مطلب تان توجه آنها را از شما منحرف کند. معمول است که اگرچیزی خوبی از دست بدهید، ساده تراز بدست آوردنش است. پس کوشش کنید که اگر توجه سردبیری را جلب کرده اید، اهداف واقعی تان را نیز– به روش مسالمت آمیز و دوستانه -  بدست آورید. درعین حال با سردبیران مودب بوده و احترام متقابل را در نظر داشته باشید. ممکن است برخی از کاستی ها در جریان کار رخ بدهد، آنها را جدی نگیرید.

درنتیجه، هرقدر که  در حلقه ارتباطی فعال باشید و به شدت کارکنید، به نتیجه غیرقابل پیشبینی هم خواهید رسید. اگر برنامه های کاری درست انجام شوند، موفقیت بزرگتر بدست خواهید آورد

ارتباطات عامه (3)

زمانی که پیام ارتباطات عامه از ورای رسانه نشر می شود، تمام قدرت و نفوذ رسانه ها ملزم به رساندن، تفهیم و مجاب گیرنده گان (بیننده گان، شنونده گان یا خواننده گان) می شود. اما چطوری؟ خیلی ساده . علاقه گیرنده گان، اعتبار، بی طرفی پیام و تمایل روزنامه نگاران و دست اندرکاران رسانه ای در مجاب کردن گیرنده گان همه با شما هم مسیر می شوند تا این ماموریت انجام شود. درعین حال، بنا بر تبع کاری رسانه ها، دست اندرکاران در رساندن اخبار همیشه عجله  دارند. هدف شما هم به عنوان فرستنده خبرنامه آن است که معلومات در کوتاهترین وقت به عده زیادی ازافراد برسد. پس در نهایت این شما و موسسه تان است که بهره آخری کار ( اعتماد، شهرت و سرعت و بی طرفی) را از آن خود می نمایید. درین صورت هر دو طرف به مقصود خود رسیده اید. سردبیر توانسته که خبری برای روزنامه اش پیدا کند؛ شما معلومات را به - وجه احسن-  به مردم عرضه کرده اید.

یکی از اهداف مهم ارتباطات عامه – با هر رسانه ای- معرفی هویت و فعالیت های موسسه های ارتباط گیرنده می باشد. پس هیچگاهی میزان نفوذ ارتباط عامه را دست کم نگیرید. اگربرای مردم درمورد موسسه ای یا فعالیت هایش معلومات می دهید، درحقیقت درتوسعه و ترقی  نهاد کمک کرده اید. زیرا مردم (مشتریان) از وجود موسسه و خدمات شما آگاهی می یابند. این نوع آگاهی دهی مردم را تشویق به  استفاده از خدمات و ابتکارات موسسه می کند.

نآنهابه این صورت شما باید انستیتوت های عامه و تربیتی– تعلیمی را با ارایه معلومات از وجود موسسه با خبر بسازید. خدمات مورد نیاز آنها را معلومات دهید. پس ارتباطات عامه یکی از موثرترین راه آگاهی دهی می باشد. اگر تمام پروسه های ارتباطات عامه را به درستی عملی کنید، تولیدات و خدمات موسسه را به  بهترین شکل به استفاده کننده گان معرفی کرده اید.

 ارتباطات عامه و اخبار زمینه ورود شما را در بازار مساعد می سازد. علاوه برآن برای شما مشتریان جدید را جلب می کند. همه این ها، بدون پرداخت پول یا نشراعلان تجارتی اجرا می گردد.  

ارتباطات قایم و منسجم به شما اجازه می دهد بدانید که برنامه های کاری و ارتباطی تان به درستی کار می کند. با ادامه این روند، درواقع، موسسه شما نفوذ اطلاعاتی خود را با لای رسانه ها تثبیت می کند. در ضمن اگر از وسایل ارتباطی – معلوماتی دیگر چون بروشور، نمایش های تجارتی... استفاده کنید، میزان اشراف اطلاعاتی موسسه تان افزونی خواهد یافت. 

ارتباطات عامه (2)

تفاوت های ارتباطات عامه و اعلان تجارتی

استفن لیه کوک فکاهی نویس جهانی اعلان های بازرگانی را چنین تعریف می کند:"فن چنگ زدن به درک وهوش انسانها به هدف کسب پول." اما اعلان تجارتی"شکلی ازترغیب و آگاهی دهی مردم از خدمات و تولیدات یک شرکت" است. به این صورت اعلانات تجارتی از ارتباطات عامه خیلی متفاوت است.

یک تفاوت اساسی اعلانات تجارتی (که معمولاً ازطریق رادیو، تلویزیون و انترنت نشرمی شوند) با ارتباطات عامه مساله "فضا" و "وقت"{برای اعلانات تجارتی}است. برخلاف، ناشران خبرنامه ها قیمتی در مقابل خبرنامه ها پرداخت نمی کنند. اما رسانه ها صرف با توجه به ارزشهای خبری، در اخبار از خبرنامه ها به عنوان منبع اطلاعاتی استفاده می کنند. علاوه برآن در اعلانات تجارتی شما بر محتوای پیام کنترول دارید. زیرا پول پرداخت می کنید. به این صورت بنگاه تبلیغاتی بعد از این که آخرین تصدیق اعلان کننده را بگیرد اعلان تجارتی را نشرمی کند. متن آماده نشر را بنام "نسخه قابل نشر" یاد می کنند.

اما در ارتباطات عامه، دست اندرکاران رسانه ها تحت هیچگونه فشاری نیستند تا پیام را مطابق خواست خبرنامه دهنده عرضه کنند. اگر رسانه ای بخواهد که سوژه اعلامیه های ارتباطات عامه را تحت پوشش بگیرد، سر دبیر با استفاده از فکت های خبرنامه یک خبر می نویسد. در این مرحله معمولاً معلومات اساسی و مرتبط به موضوع خبری از دل خبرنامه بیرون می شود. بعنوان نمونه ممکن شما از محتوای خبرنامه ای برای ترتیب یک خبر طولانی (درمورد نهادهای فعال در بخش تولیدی یا شغلی تان) استفاده کنید. اما باید متوجه باشید که بعد از این که خبرنامه ای به رسانه ای فرستاده شد، کنترول ازدست شما خارج شده است. زیرا در اداره رسانه ویراستار تصمیم می گیرد که چگونه خبر را بنویسد.(اما حقیقت گرایی و واقعیت نویسی شرط اساسی است.)

پس ارتباطات عامه راه ساده و ارزان شریک سازی اخبار و معلومات می باشد. به این صورت قبول زحمت نوشتن یک خبرنامه مفید و موثر جهت ایجاد ارتباط با رسانه ها نقش ارزشمند و قابل توجهی را درانعکاس هویت موسسه شما بازی می کند. بهترین نکته در حق ارتباطات عامه – نسبت به اعلانات تجارتی – همان که قیمتی برای نشر آن نمی پردازیم.

درمطلب بعدی روی وظیفه ارتباطات عامه گپ خواهیم زد.

موزیم جنایات جنگی و جنگسالاران بر سراقتدار در افغانستان (گزارش نمونه هفته)

اول خودم گپ می زنم

این هفته گزارشی از روزنامه "هشت صبح" انتخاب کرده ام. سوژه این یکی حقوق بشر و عدالت انتقالی در افغانستان است. چرا این گزارش را انتخاب کرده ام؟

گزارش از واقعیت های تلخ با نقل قول ها پرده برمی دارد. درعین حال گذشته و حال را خوب پوشش داده است. موقف بی موقف دولت مرکزی و اهمال و برخورد و گریز کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را به وجه پسندیده ای تلفیق کرده است. علت های قتل های دسته جمعی نیز به خوبی روشن است.

این گزارش اگر بیشتر با ارقام توجیه می شد، جالبتر بود. نقص های در ترجمه هم دیده می شود.


موزیم جنایات جنگی و جنگسالاران بر سراقتدار در افغانستان

منبع: شماره 419، سال چهارم، شماره مسلسل  953 شنبه 6 سنبله  1389

به نقل از کریستین ساینس مانیتور- بن آرنولدی 

ترجمه از : الف . تمکی

افغانستان- فیض آباد

او یک مرد خیلی بلند قد بود که کفش های گشاد و پیراهن آبی برتن می کرد. "سید حسین" در رشته تاریخ  تحصیل کرده و در مسجد نمازخوانده بود. به همین دلیل درسال 1979 به زندان انداخته شد. افراد تحصیل کرده ای مانند او کسانی بودند که با روی کارآمدن کمونست ها درسال 1978 به زندان انداخته شدند. این سال، سرآغازسه دهه بحران درافغانستان است.

اما برسر این مرد چه آمد؟ معصومه خواهراین مرد که حسین نام داشت، کفش های بزرگ بردارش را درمیان بقایای صدها فردی که در یک  گورجمعی در شمال شرق افغانستان مدفون شده بودند یافت و پیدا کردن این کفش های به این خانواده کمک کرد تا به یک فصل تاریک درزنده گی شان خاتمه دهند.

درمحل کشف گورجمعی دراین جا، درفیض آباد اولین موزیم جنایات جنگی افغانستان بنا شده است. این موزیم که درماه دسامبر افتتاح شد، سه شاخه دارد. هرشاخه نشاندهنده یک دهه ازسه دهه خونریزی درکشور است. شاخه هشتاد (اینجا به نظرم مترجم اشتباه ترجمه کرده است یا کار ویراستار اشتباه شده است. زیرا که مفهوم با قرینه سازگاری ندارد. بعدها خواهید خواند که این یکی باید "شاخه اول" باشد.) با چوکات عکس های کسانی که با حسین مدفون شدند، مزین شده و صندوق شیشه ای نیز برای آثارمدفون نشده ای آنها دراین مکان قرار داده شده است: کلیدها، جا نمازی، یک دندان طلایی، سکه وشانه ای سبزرنگ گل آلود. دوشاخه دیگر خالی اند و برجسته کننده بحرانی است که افغانستان پس از ورود به دوره جنایات افرادی که هنوز برای کسب قدرت می جنگند، با آن روبرو می باشد.

 بعضی ازاین جنایت کاران که بعداً بعد ازکمونست ها روی کارآمدند، کاملاً از صحنه کنارنرفته اند. درهمین حال، آقای حکمتیار پس ازسال ها جنگ در کنارطالبان، حالا با دولت آقای کرزی وارد گفتگو شده است.

حق داد شریفی، نماینده رسانه ها به دفترکمیسیون مستقل حققوق بشر افغانستان درفیض آباد می گوید: "شرایط درافغانستان هنوز فراهم نشده که چنین موزیم هایی ساخته شود، جایی که مردم بیایند واین موزیم توضیح دهد که این فرد قربانی کمونست ها یا آن  یکی دیگرقربانی گلبیدین حکمتیاراست. چرا که وضعیت امنیتی  خوب نیست." آقای شریفی هم چنین افزود:"ما اطلاعات را جمع آوری کرده و به دولت می دهیم. اگردولت توان داشته باشد می توان با این اطلاعات یک کاری انجام دهد."

هرچند این موزیم اصلاً برجسته کننده جنایات جنگی است که می تواند یک موضوع امن تربرای بحث باشد، اما این هنوزبیانگر یکی ازاولین تلاشها برای برانگیختن این بحث و آغازمناظره می باشد.

بازدید کننده گان بعضی مواقع به دفترشریفی می آیند و می پرسند که چرا این فاجعه اتفاق افتاد؟ این دفتربه آنها درباره تاریخ افغانستان وحقوق فعلی آنها برای این که اطمینان یابند چنین چیزی دیگر تکرار نخواهد شد، آموزش می دهد.

دفن گذشته

به شمول مقامات عالی رتبه درفیض آباد، هیچ کس موافق نیست که تمرکز برگوشه های تاریک تاریخ باید یک اولویت باشد. بازمحمد احمدی والی بدخشان می گوید:"هروقت یک سازمانی می خواهد که پروژه ای دراینجا داشته باشد یا دفتری بازمی کند، آنها باید روی فرهنگ، مسایل اجتماعی ومذهبی مردم تمرکزکنند نه فقط چیزهای بد." وی می افزاید که او درباره این موزیم  خیلی نمی دانست. او اخیراً جانشین کسی شد که ازاین موزیم حمایت می کرد.

دولت افغانستان پیام مختلطی درباره جنایات جنگی داده است. دولت درکابل درسال 2005 قانونی را از تصویب گذراند که جنایت کاران جنگی را از قدرت برطرف می کرد اما از آن چشم پوشید. سپس قانون سال 2007  همه ی طرف های درگیر را مورد عفو قرارداد.

جرگه صلح ماه جون که در باره نحوه معامله با شورشیان تشکیل شد، گروه های حقوق بشر را نگران ساخت که ممکن است  این جرگه دولت را تشویق کند که به قیمت عدالت  وارد روند صلح شود. هیات های شرکت کننده تصمیم گرفتند که ازگفتگوهای آینده صلح تنها جنگجویانی را خارج سازند که خارجی استند و با وابسته به تروریست های خارجی.

سیما سمر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان می گوید :" من آروز دارم یک موضع قوی و یک خواست سیاسی شدید برای عدالت دراین کشوربه وجود بیاید. من به طوری خاص به دنبال عدالت در برابرجنایتکاران نیستم، بلکه دنبال یک نوع پروسه علاج بخش استم."

خانم سمرمی گوید گروه (بهتر بود"تیم او یا"کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان"گفته میشد.) او تمایل دارد که یاد بود های بیشتری برای قربانیان بسازد؛ اینها به تازگی یکی را درهرات برپا کرده اند. خانم سمر منکر می شود که کمیسون مسقل حقوق بشرازمطرح ساختن قربانیان جنگساران فعلی ابا دارد:"برای ما جنایت، جنایت است، فرق نمی کند که چه کسی آن را مرتکب شده است."

پایان قربانیان

برای خانواده قربانی که درگورجمعی فیض آباد پیدا شده اند این موزیم جواب سوالهای درباره گذشته و احساس مجدد غم و اندوه را می دهد.

خانم معصومه حسینی زمانی را به یاد می آورد که یک دختر بود و به دیدن برادرش درزندان می رفت. او درآنجا نبود. که نگهبانان به او گفتند که حسین را به کابل منتنقل شده است. اما بعداً، زمانی که یک گروه رقیب به قدرت رسید و زندانهای کابل را خالی ساخت، حسین هنوزناپدید بود.

 صدها خانواده دراطراف فیض آباد به این باور رسیدند که عزیزان شان به رود کوکچه انداخته شده اند. اما هیچ کس مطمین نبود، تا این که یک خانه ساز در سال 2007 این گوردسته جمعی را کشف و کمیسیون حق بشر کار تخلیه آن را شروع کرد. خانم حسینی می گوید :"این خوب است که دوباره گورآنها بدانیم، حال ما می دانیم که آنها کجا استند. اما این درد ما را دوباره تازه می کند." او می گوید دنبال عدالت نیست. زیراکه هیچ کس قدرت آن را ندارد که عدالت را برپا دارد او(حسین) را برایش پس دهد. با این همه، بستگان قربیان نزد شریفی در فیض آباد مراجعه می کنند و خواهان عدالت استنند. شریفی:"ما به مردم توصیه می کنیم که این چیزها را برای همه اتفاق می افتد، اما تلاش داریم که اطمینان حاصل کنیم که دیگر درآینده اتفاق نیافتند. آنها این را می پذیرند. زیرا که دیگرچاره ندارند."


ارتباطات عامه ( 1)

اول حرف خودم: به ذهنم است که یکبار تعهد کرده بودم یک بحث در بخش ارتباطات عامه ایجاد کنم و مطلب بگذارم. حالا، که روزش رسیده و یک راهنمای ارتباطات عامه در محیط لینوکس را ترجمه کرده ام، از این به بعد من می فهمم ، مطلب گذاری و شما.اما بهتره که شف شف نگویم و بروم سراغ محتوای این مزار بی شفا.

این راهنما بیشتر در مورد ارتباطات عامه در محیط لینوکس بحث می کند. نحوه ارتباط گیری با رسانه ها، ایجاد پرونده ارتباطی رسانه ها، خبرنامه نامه نویسی، نحوه برگزاری نمایشگاه ها و عده ای مطالب دیگر- که از سر شوق از یادم رفته اند- ازجمله محتوای آن است. اگه شما هم می خواهید چشم به مطالعه رنجه نمایید، اول خود این آدم گفته است که کی باید این راهنما را بخواند. باز هم اگر ذوق زده شدید و مشتاق مطالعه، بهتر که درمورد ارتباطات عامه چیزای بدانیم و بعد برویم سراغ ارتباطات عامه در محیط لینوکس.

دراخیر اگر در ترجمه اشکال یافتید، وجدان را ناراحت نکنید و غیبت از ضعف من هم نه نمایید. پس که چی؟ به رک ترین شکل انتقادکنید. با دل فراخ و چشمان گشاد و حدقه برآمده منتظر نظریات شما هستم.

خواننده این راهنما کیها اند؟

این راهنما برای افرادی است که می خواهند راه های عملی و ارزان آشنا سازی موسسه ای را انجام دهد. پس راهنما حاکی ازمعلومات مفید درمورد ایجاد رابطه های مثبت ارتباطات عامه با رسانه ها در محیط لینوکس می باشد. ادعایی نداریم که تمام نکات ارتباطات عامه را اینجا بیان می کنیم. اما مطمیناً شما را در ایجاد و نگهداری تصویر مثبت و خوبی رسانه ای کمک می کند.

ارتباطات عامه چیست؟

برخی اوقات اطلاعاتی دارید که خواهید همه افراد در مجمع لینوکس نیز از آن با خبرگردند. به این می اندیشید که مردم با نظریات و اخبار موسسه شما آشنا شود. اما اغلب سوال می کنند که چطورمی توان به بهترین وجه با مردم ارتباط برقرارکرد. اتفاقاً ارتباط خوبتر، شهرت را نیز برای موسسه کمایی می کند. کسب شهرت کار سختی نیست. بل، کافی است که بدانید "چی" را "چه وقت" باید انجام داد. این روشی است که تمام مسوولان ارتباط عامه باید آن را بداند. شما هم، اگراین اقدامات را عملی کنید، به صورت ناخود آگاه مخاطب به شما جذب می شود.

ارتباطات عامه نشرمطالب معلوماتی خبری ازفعالیت های موسسه ای می باشد. در حقیقت به عنوان نماینده ارتباطی موسسه شما می خواهید که دیگران هم از اجرات شما با خبر شود. یکی ازمواردی که معمولاً ارتباطات عامه درمورد آن برای مردم معلومات می دهند، اعلان عرضه "تولیدات جدید"  می باشد. نمونه های این اعلامیه ها درمجلات و سایر نشرات بیشتردیده می شود. معمولاً چند سطر یا پاراگراف ازاین اعلامیه ها معلومات اساسی را درمورد خدمات یا تولیداتی آمدنی را ارایه می دهد.

این اطلاعات کوتاه معمولاً درلای خبرنامه های خبری نشر می شوند. علاوه برآن معلومات مذکوربا راهکردهای معلوماتی دیگرچون اعلامیه  داخلی و اعلامیه های خارجی (برای رسانه ها، سهامداران و استفاده کننده گان و سایر گروه ها) نیزنشر می شود. خبر نامه ها عموماً واقعه های را انعکاس می دهند که قصد آن بلند بردن شهرت موسسه می باشد.

برای توضیح ارتباطات عامه برخی اصطلاحات اختصاصی این فن را تشریح می کنیم.

به عنوان نمونه تمام مراکزی را که مردم ازطریق آنها اخباررا می خوانند یا می شنوند(رادیو، مجله، روزنامه، تلویزیون و انترنت) را بنام "رسانه های خبری" یاد می کنند.

خبرنامه، نامه خبری چاپی یا الکترونیکی است که معمولاً از طرف برخی ازسازمان ها نشرمی گردد. این اداره ها می خواهند از طریق اعلامیه ها با روزنامه نگاران، دبیران تحریریه، نویسنده گان صنعتی و سایر طیف های رسانه ای در تماس شوند. خبرنامه حاوی نکات مهم، نقل قول افراد کلیدی وزمان رخداد(گذشته یا آینده) وشماره های ارتباطی (برای به دست آوردن معلومات اضافی) می باشد. این نامه ها معلومات را به شکل روان وساده بیان می کند. طول خبرنامه ها  از 2 صفحه بیشتر نیست.

` روزنامه نگاران اخبار را روی فکت های خبرنامه های فرستاده شده می نویسند. درعین حال کاردبیران تشخیص رسانه مناسب برای مطلب شما می باشد. زیرا اوست که تشخیص می دهد که آیا مطلب درسایت یا مجله نشرگردد یا برنامه رادیویی در مورد آن باید ساخت.

بنابرین ارتباطات عامه فرایندی است که از طریق آن با گروه های رسانه های دور، اشخاص متنفذ وغیرقابل دسترس (فزیکی)، تماس برقرارساخته ومعلومات خبری را به آنها می رسانیم. ( درمطلب بعدی)

فوتبال دختران ایران؛ کلاه های گشاد یا مرزهای جدید حجاب ( گزارش نمونه هفته)

یاد داشت اول

ببخشید که گزارش های نمونه را دیرتر از وعده ام ( هر هفته یک گزارش) می گذارم. لابد، یک سر است و صد سودا. این هم گزارش نمونه ای از ایران روی موضوع ورزش و شعایر دینی.

یاد داشت دوم

می دانیم که دولت ایران با بی بی سی رابطه ای نداشته و ازنگاه اطلاعاتی این شبکه را تحریم کرده است. به همین خاطر این گزارش از نگاه حرفوی نامتوازن و ابتراست. زیرا اینجا نظر یک کارشناس و انتقاد عضو شورای شهر تهران آمده و از عکس العمل حکومت خبری نیست. تا این حد درست.

 اما این، امکان داشت که به نقل از سایر رسانه ها عکس العمل و نظریات حکومت را هم نشر می کرد. درغیرآن گزارش خوبی است با بسته بندی معلوماتی خوب و سنجیده شده. 

متن گزارش

منبع: وبسایت بی بی سی

لینک: http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/08/100824_l07_iran89_sport_girls_football.shtml

"فوتبال دختران ایران؛ کلاه های گشاد یا مرزهای جدید حجاب

تیم ملی فوتبال نوجوانان دختران ایران با شکست برابر تیم ترکیه، در نخستین حضور بین المللی خود، رتبه چهارم مسابقات المپیک نوجوانان را کسب کرد. (لید فقط بخشی از گزارش را پوشش می دهد.)

کسب این رتبه در میان شش تیم شرکت کننده، بحث درباره ارزش‌های فنی حضور دختران فوتبالیست ایرانی را کم ارزش می کند؛ اما در همین حال، موضوع لباس‌های ورزشی این تیم، بازتابی بسیار فراتر از میدان‌های ورزشی داشت. (آیا فکر می کنید که این دو مفهوم در عین پاراگراف به درست به هم آورده شده اند؟)

در سال های اخیر، بارها از لباس های ورزشی اسلامی رو نمایی شده است، اما ظاهر شدن تیم دختران ایران در میدانی بین المللی و ورزشگاهی که مردان نیز حضور داشتند، شکست روز اول و آخر آنها برابر تیم ترکیه را به راحتی تحت شعاع خود قرار داد.

اکنون با اتمام این بازی‌ها، موضوع کلاه و لباس ورزشی این دختران، سوالات جدیدی را در زمینه پوشش ورزشی زنان ایرانی به وجود آورده است.

چنانچه حاضر شدن دختران ایرانی در برابر مردان خارجی، با کلاه هایی مشابه آنچه تیم دختران ایران بر سر داشتند، مشکلی شرعی و قانونی نداشته است، آیا دختران و زنان ایرانی می توانند از این پس با کلاه هایی مشابه در خیابان و برابر مردان ایرانی ورزش کنند؟ (سوال اساسی که در لید نیامده است.)

آیا اکنون زنان ایرانی می توانند با پوششی مشابه تیم فوتبال دختران، در خیابان‌ها و ورزشگاه‌های عمومی ایران فوتبال بازی کنند و یا به ورزش‌های همگانی در اماکن عمومی بپردازند؟

حسن شریعتمداری، پژوهشگر مسایل دینی، معتقد است که احتمالا حکومت اسلامی ایران، ظاهر شدن دختران و زنان با پوششی مشابه آنچه دختران تیم فوتبال ایران بر تن داشتند را در خیابان های داخل این کشور، نخواهد پذیرفت.

آقای شریعتمداری می گوید: "از آنجا که ایران دارای حکومتی ایدئولوژیک است، مقامات حکومتی خود را موظف می دانند که درباره تمامی شعائر و رفتارهای اجتماعی افراد و مطابقت آنها با موازین ایدئولوژیک، تصمیم گیری کند."

او همچنین معتقد است که نگاه مذهبی به مساله حجاب و پوشش زنان در ایران باعث شده است که فدراسیون های ورزشی این کشور دو سیاست متفاوت برای ورزش بانوان در داخل و خارج ایران اتخاذ کنند.

سیاست هایی که در داخل ایران و بنابر جغرافیای بومی، گاه سهل و گاه سخت می شوند. اما در خارج از مرزها و بر اساس قوانین بین المللی، نظیر آنچه فیفا برای دختران فوتبالیست وضع کرده است، گاه بسیار متفاوتند.

"ترک موتور نشستن با دو چرخه سواری تفاوتی ندارد."

حجاب ورزشی و ورزش زنان در اماکن عمومی ایران، موضوعی تازه نیست و در سالهای گذشته نیز تعریف مرزهای جدید برای حضور زنان در میادین ورزش قهرمانی یا فراهم کردن امکانات برای ورزش همگانی زنان، همواره میان جناح های مختلف سیاسی و مجامع مذهبی محل مناقشه بوده است.

احداث و اختصاص ورزشگاه‌های ویژه بانوان، طراحی لباس‌های ورزشی برای تیم های اعزامی به خارج از ایران و برگزاری مسابقات ورزشی زنان کشورهای اسلامی، از جمله اقداماتی بوده است که در ایران و طی سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است.

در همین حال، گاه انتشار تصویری از دوچرخه سواری یا اسب سواری یک چهره سیاسی زن به جنجالی بزرگ تبدیل شده و گاه انتشار عمومی تصاویری از رقابت های دختران ایرانی در خارج از این کشور، به محرومیت‌ها و محدودیت‌های جدید برای ورزش زنان انجامیده است.

در تازه‌ ترین مناقشه بر سر دوچرخه سواری زنان در ایران، گزارش ها از برخورد نیروهای انتظامی با دختران دوچرخه سوار تهرانی حکایت دارد.

معصومه ابتکار، عضو شورای شهر تهران، روز چهارشنبه سوم شهریور (۲۵ اوت) با انتقاد از جلوگیری از دوچرخه سواری دختران، این پرسش را مطرح کرد که "میان نشستن زنان بر ترک موتور سیکلت به همراه همسر یا اعضای خانواده شان و دوچرخه سواری زنان چه تفاوتی وجود دارد؟"

به نظر می رسد منظور خانم ابتکار وضعیت فیزیکی بدن زنان به هنگام قرار گرفتن بر زین موتور سیکلت یا دوچرخه است که وضعیتی مشابه دارد. (آیا شما حق تبصره را به گزارش نویس می دهید؟ کسی که از او نقل قول شده، آیا منظورهمین بوده؟ اگر نبوده باشد، صحت گزارش و انتقال درست مفاهیم آیا صورت گرفته است؟)

خانم ابتکار در گفت و گوی خود با خبرگزاری ایلنا می گوید: "نمی توان اعلام کرد که زنان در مکان‌های محدودی سوار دوچرخه شوند، چرا که اماکن محدود برای دوچرخه سواری زنان وجود ندارد."

او همچنین به استفاده زنان از دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه در رفت و آمد های شهری اشاره کرده و گفته است که "متاسفانه به دلیل برخوردهای غلط با این مساله، دوچرخه سواری زنان به یک معضل سیاسی تبدیل شده و جوانان را دچار سرگردانی‌های مضاعف کرده است."

این عضو شورای شهر تهران خواستار آن شده است که چنانچه موضوع دوچرخه سواری زنان با محدودیت‌های شرعی روبرو است، مراجع دینی درباره آن اظهار نظر کنند و فتوا و احکام آنها به نحوی "صحیح" به جامعه منتقل شود.

اما وضع استاندارهای قانونی و مذهبی برای پوشش ورزشی زنان در ایران، موضوعی نیست که مورد "اجماع" تمامی مراجع تقلید و جناح های سیاسی این کشور قرار گیرد. (اینجا می مانم که به عنوان نمونه دو نظر متضاد را بخوانم. اما حیف که ننوشته است. این یکی انتقاد نیست، بلکه "خواست" من به عنوان خواننده پرسشگر است که باید اقناع شود. حال، گپ ما بماند روی متن و هرچی که در دیگ است.")

از نظر آقای شریعتمداری، با وجود اینکه بسیاری از کشورهای اسلامی البسه ورزشی مورد تایید فدراسیون های جهانی طراحی کرده اند، در ایران، استانداردی در این مورد وجود ندارد و نحوه پوشش ورزشی بانوان بنابر "توازن سیاسی" و "موازین بین المللی" از زمانی به زمان دیگر تغییر می کند.

این پژوهشگر دینی با توجه به تاریخچه مواجهه با پوشش ورزشی زنان ایرانی می گوید: "هنگامی که اعتراضات توسط مراجع تقلید قم یا آیت الله علی خامنه ای (رهبر ایران) بالا می گیرد، محدودیت ها برای پوشش ورزشی زنان هم بیشتر می شود."

به هر صورت با بازگشت تیم فوتبال دختران ایران از المپیک جوانان، شاید فصل تازه‌ای از مناقشات بر سر حجاب ورزشی زنان در ایران آغاز شود.

در این میان ممکن است نحوه حضور زنان ورزشکار در اماکن عمومی ایران تحت تاثیر نتایج این اختلاف نظرها قرار گیرد و یا مرزهای نوینی برای ورزش همگانی زنان تعریف شود".

فقر در پاکستان فاجعه می‌آفریند.( گزارش هفته)

گپ ما: از این بعد، هفته ای یک گزارش نمونه، حرفه ای و خوبی خوب را نشر می کنیم. گزارش را از کشورهای متفاوت از جنگ گرفته تا هنر، موسیقی، ورزش، اقتصاد، جامعه، زنان، اطفال، صحت و غیره را انتخاب می کنیم. از رسانه های گوناگون نمونه برداری  می کنیم؛ جنبه های برجسته گزارش را نشانی خواهیم کرد. سبک های نوشتاری روزنامه نگاران رسانه های نا همگون را نیز از ورای این نمونه گزارشها خواهید یافت.

این هفته از کشور پاکستان با موضوع جامعه و اقتصاد گزارشی را می گذاریم. منبع گزارش سایت بی بی سی است. نویسنده آن "اولا گورین" است.

لینک: http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/07/100714_an_pakistan_poverty.shtml

" فقر در پاکستان فاجعه می‌آفریند.

اولا گورین

بی بی سی نیوز، اسلام آباد

بدهی زندگی مزمل و خانواده‌اش را متلاشی کرد

هر چند روز یک بار، پاکستان بدترین نوع تیترهای خبری را می‌سازد، تیترهایی نظیر بمب گذاری در بازارها و مساجد یا جنگ با طالبان.

اما آن چه معمولا کمتر گزارش می‌شود، زندگی میلیون‌ها پاکستانی ا‌ست که با مشکل دیگری دست به گریبانند، آنها دچار فقر بسیار شدیدی هستند.

همان‌گونه که داستان تکان‌دهنده یک زن پاکستانی نشان می‌دهد، برای بسیاری از آنها، دشواری‌ها بیش از حد تحمل است.

زندگی این زن کوتاه مدت ولی سرشار از سخت کوشی و امید‌های بزرگ بود.

بنیش، دخترچهارده ساله آن قدر مصمم بود که پرستار یا پزشک شود که شب‌ها تا دیروقت درس می‌خواند. زمانی که برق‌ قطع می‌شد ( چیزی که اغلب در پاکستان اتفاق می‌افتد) او از نور یک چراغ قوه برای این کار استفاده می‌کرد.

او همیشه جزء بهترین‌های کلاسش بود. بنیش در دستان پدرش، اکبر جان داد.

اکبر، راننده ریکشا (کالسکه‌) از اهالی لاهور در شرق پاکستان بود. او به بنیش و دو خواهرش سم خوراند و سپس خود نیز مقداری سم بلعید. هنگامی که او به فرزندان بزرگتر خود سم می‌داد، فرزندان کوچک ترش در کنار او در بستر خوابیده بودند.

مزمل، همسر او می‌گوید هنگامی که شوهرش ترتیب کشتن اعضای خانواده را می‌داد، او برای آوردن آب به بیرون رفته بود.

او برای این که زنش را از اتاق بیرون کند، او را دوبار برای خریدن یخ به بیرون فرستاد. زن در بازگشت"کاینات"، دختر هفت‌ساله معلولشان را دید که بیدارشده. شوهرش سعی کرده بود که به او سم بخوراند، اما دخترک با گفتن این که "بوی بد می‌دهد، نمی‌خورمش!" از خوردن سم امتناع کرده بود.

مزمل در حالی که با صدای بلند گریه می‌کرد، ماجرای دیدن آنچه شوهرش قصد انجام آن را داشت، برایم تعریف کرد.

او از شوهرش ‌پرسیده بود چگونه توانسته کودکان خودش را بکشد؟ چطور چنین کار بی رحمانه‌ای از او بر‌آمده بود؟

همسرش در جواب گفته بود: "مسمومشان کردم، برای آنکه اگر ما بمیریم، آنها بدون ما قادر به زندگی نبودند."

او آنگاه از زنش خواسته بود که او نیز سم بخورد. مزمل سم را فرو نداده بود بلکه آنرا به بیرون تف کرده و به همین دلیل از مرگ نجات یافته بود.

در سال‌های اخیر پاکستان میلیاردها دلار تحت عناوین کمک مالی، وام یا تعویق بازپرداخت بدهی‌ها دریافت کرده است. گرسنگان، بدون ترس از عواقب، می‌پرسند این همه پول کجا رفته است؟

فقر نادیدنی

بعد از چند روز بستری بودن در بیمارستان، مزمل اینک در سوگ دختران و شوهرش نشسته است. شوهری که به گفته او مهربان و آرام بود اما فشار اقتصادی و بیماری، لاغرش کرده بود.

او در حالی که اشک می ریزد، می‌گوید: "او هرگز آزارش به کسی نمی‌رسید، او مراقب مان بود و دوستمان داشت. ما هرگز با هم مشاجره‌ای نداشتیم. "

با این وجود او بر سر یک بدهی که آن دو توان پرداختش را نداشتند، با خانواده خود اختلافاتی جدی داشت.

این ماجرا منجر به بروز مشاجراتی با والدین اکبر شده بود که آخرین آن یک روز قبل از مرگ وی اتفاق افتاد. درست بعد از آن مشاجره بود که او به خانه آمد و نیمی از اعضای خانواده خود را کشت.

کل مبلغی که برایش این همه انسان کشته شدند حدود ۶۰ هزار روپیه پاکستان بود، چیزی حدود ۷۰۰ دلار.

فقر پاکستان در مرگ نیز همچون زندگی اغلب نادیدنی ا‌ست. داستان اکبر و خانواده اش به تیتر اول روزنامه‌ها تبدیل شد، اما خودکشی‌هایی که به دلیل فقر صورت می‌گیرند اغلب در صفحات آخر و در حد یک یا دو خط خبر درج می‌شوند. اخیرا یک روزنامه اصلی خبر کشته شدن ۵ نفر را در پنج پاراگرف منتشر کرد.

"خواست خدا"
پروفسور جواد اکرم، دکتری که مزمل را درمان کرد، شاهد حدود ده مورد مسمومیت در روز است. قبلا این تعداد فقط چهار یا پنج مورد بود. او می‌گوید: "قبلا مردم برای خودکشی خود را از ساختمان‌های بلند به پایین پرتاب می‌کردند، اما حالا برای خودکشی از سم استفاده می‌شود زیرا سم بسیار ارزان است."

به گفته پروفسور اکرم، فشار اقتصادی به طور مشخص، یکی از دلایل این خودکشی‌هاست. او می‌گوید اکثر افرادی که خود را می‌کشند فقیرند.

هیندا جیلانی، یکی از حقوق دانان و فعالان حقوق بشر می‌گوید پاکستان بیش از اندازه روی پروژه‌های دفاعی خود هزینه می کند در حالی که برای دفاع از کسانی که نیاز به حمایت و پشتیبانی دارند سهم ناچیزی می‌پردازد.

عده زیادی از مردم در خیابان‌های لاهور در تقلای معاشند

او به من می‌گوید: "علی‌رغم تمام حساسیت و وسواسی که در مورد امنیت داریم، موضوع امنیت انسانی را نادیده گرفته‌ایم. خجالت آور است که ما کشوری دارای زرادخانه اتمی‌هستیم اما از پس سیر کردن مردم خودمان بر نمی‌آییم."

به گفته آمار سازمان ملل، تقریبا نیمی از جمعیت این کشور تنها یک وعده غذای روزانه صرف می‌کنند.

پاکستان در سال‌های اخیر میلیاردها دلار تحت عناوین کمک مالی، وام ویا تعویق مهلت بازپرداخت بدهی‌ها دریافت کرده است. اکنون گرسنگان بدون ترس از عواقب، می‌پرسند این همه پول کجا رفته است؟

احتمالا آنها از بیانات اخیر رهبران سیاسی‌شان چندان خوشنود نیستند. یکی از اعضای پارلمان اخیرا گفته است که این خودکشی‌ها "خواست خداست".

قمر زمان کی‌را، وزیر اطلاعات پاکستان به فقرا توصیه کرده اگر نمی‌توانند از عهده غذا دادن به فرزندانشان برآیند، آنها را به یتیم‌خانه‌ها بسپارند.

مراقبت مستمر

مزمل اکنون می‌تواند از عهده فرزندانی که برایش باقی مانده برآید. بعد از این که داستان او به تیتر اول روزنامه ها تبدیل شد، دولت محلی به او کمکی سخاوتمندانه کرد. او می‌خواهد خانه کوچکی بسازد و کاری دست و پا کند. هزینه‌های پزشکی‌اش پرداخت شده و دکترش می‌گوید او همچنان مورد مراقبت خواهد بود.

ولی او باید بدون شوهری که دوستش داشت و سه دختر بزرگترش زندگی کند. او می‌گوید در روزهای آخر دخترانش به شکل غیرمعمولی به او توجه ‌می‌کردند و از او می‌خواستند که استراحت کند تا آنها کمکش کنند در حالی که آنها معمولا کار زیادی در خانه نمی‌کردند.

او می‌گوید انگار آنها می‌دانستند که به زودی از او گرفته ‌خواهند شد"

چرا این گزارش خوب است؟

-         - تحقیق اساسی برای  فکت های ریز و کار ساز در آن مشهود است؛

-         - سوژه اش ناب و از چشم ها پنهان بوده است؛

-         - انتقادی است؛ از زبان شهروندان{میلیارد ها دالر در کجا مصرف شده است؟}؛

-         - تصویرهای حقیقی گزارش آدم را می دارد که تا آخر گزارش را بخوانیم؛

-         - ریشه های اجتماعی و موانع عقیده ای به خوبی تحلیل شده است (خواست خدا...)؛

-         - توازون در آن مراعات گردیده است؛

-          - لید کوتاه؛ اما جذاب دارد؛

-         - گزارش جامع و جامع نگر است.

 80درصد  مشکلات امروزی بشر؛ افهام و تفهیم نادرست

یاد داشت احسان : به ادامه مطالب قبلی؛ از سایت سوپرژورنالیست؛ اما درمورد مصاحبه.

" منبع خبری سمج (1)

اگر کسی از گفت و گو با شما خودداری می‌کند، به او بگویید که به هر حال خبرتان را خواهید نوشت و ‏علت این که به سراغ او آمده‌اید این است که می‌خواهید خبرتان دقیق‌تر بشود و تا جایی که ممکن است خبرتان ‏منصفانه نوشته شود. برای راضی کردن آنها از خود صبر نشان بدهید و زود تسلیم نشوید. آیا زمان بدی زنگ ‏زده‌اید؟ اگر چنین است بعداً دوباره تماس بگیرید. آن کسی نباشید که اول از همه تسلیم می‌شود.

 محل (2)

به عنوان یک قاعده کلی، تلاش کنید تا با آدم‌ها در محل کارشان مصاحبه کنید آنها در محل کارشان کم‌تر ‏احساس خطر یا تهدید می‌کنند. همچنین در محل کار آدم‌ها می‌توانید جزییات بیشتری را ثبت کنید. به دور و بر نگاه ‏کنید و دنبال رنگ و جزییات باشید: منظره بیرون از پنجره، عکس‌های روی میز، عکسی از روزهای جوانی فرد ‏مصاحبه شونده که با لباس ورزشی کنار دیگر بازیکنان هم سنش در یک استادیوم ایستاده... البته برای مصاحبه با ‏شخصیت‌های معروف مثل هنرپیشه‌ها و خواننده‌ها خانه‌شان می‌تواند محل خوبی برای مصاحبه باشد. یک نکته: ‏وقتی دنبال جزییات می‌گردید به چیزهایی اشاره کنید که به داستان خبری که دارید می‌نویسید مربوط باشد: مثلا ‏اگر درباره یک تاجر موفق می‌نویسید و دفتر کار او در طبقه سی و سوم یک ساختمان مدرن قرار دارد می‌توانید ‏به این موضوع اشاره کنید و ...

درباره مصاحبه: (3)

شما ستاره نیستید ... مگر یک مجری معروف تلویزیونی باشید و شهرت‌تان بیشتر از کسی باشد که دارید با ‏او مصاحبه می‌کنید. پس سعی کنید در حین مصاحبه قدری عقب بنشینید و اجازه بدهید مصاحبه شونده کانون توجه ‏باشد. معنای این حرف این است که اجازه ندهید سؤوالات‌تان تبدیل به بیانیه‌هیا محکوم‌کننده باشد یا این که بخواهید ‏دانش خودتان را به رخ بکشید؛ این تاکتیک‌ها بیشتر از آن که نور تولید کنند گرما تولید می‌کنند. مصاحبه شونده را ‏مورد تمسخر قرار ندهید، همچنین او را تحریک نکنید تا احساساتش بالا بگیرد. سخت‌ترین سؤوال‌ها را بپرسید اما ‏با ادب و نزاکت.

درباره مصاحبه: (4)

توضیح این قضیه به نظر لازم نمی‌رسد. اما به هرحال در یک مصاحبه جواب‌ها از سؤوال‌ها مهم‌تر هستند. ‏یک تکنیکی پیاده کنید که باعث بشود تا از پیروی کورکورانه فهرست سؤوال‌هایی که از قبل آماده کرده‌اید ‏بپرهیزید و اجازه بدهید مصاحبه با توجه به جواب‌ها جریان خود را طی کند به این ترتیب ممکن است به جاهای ‏خوبی برسید که انتظارش را نداشته‌اید.

درباره مصاحبه: (5)

این راهنمایی از جانب فرانسوآ رَیت برگر، یکی از خبرنگارهای برجسته پیشین رویترز است که حالا جزو ‏معلم‌های رویترز شده است: «آخرین سؤوال من در یک مصاحبه این است: "حرف دیگری دارید که بخواهید ‏بزنید؟" بعضی اوقات آن چیزی که مصاحبه شونده بیشتر از همه دوست داشته درباره‌اش صحبت کند اصلا ‏فرصت بیانش به میان نیامده است.

درباره مصاحبه: (6)

سعی کنید دو تا سؤوال را یک جا نپرسید. مصاحبه شوندگانی که زرنگ باشند آن سؤوالی را که دوست دارند ‏اول جواب می‌دهند و سؤوال دیگری را که به ضررشان است بی پاسخ رها می‌کنند. اگر در یک کنفرانس خبری ‏دیدید چنین اتفاقی رخ داد و سؤوالی بی پاسخ ماند هیچ اشکالی ندارد که شما دوباره همان سؤوال را بپرسید.

درباره مصاحبه: (7)‏ و پایان

فکر کنید، فکر کنید و فکر کنید. قبل از این که مصاحبه شروع بشود، وقتی در راه هستید، درباره موضوع ‏مصاحبه و فرد مصاحبه شونده فکر کنید. باید قبل از این که مصاحبه آغاز بشود به اندازه کافی درباره مصاحبه ‏شونده و موضوع مصاحبه تحقیق کرده باشید. بعد از تحقیقات اولیه، با این فکر مصاحبه را آغاز کنید که چه طور ‏می‌توانید بازی را به بهترین نحو انجام بدهید.

مثلا یک سری سؤوال سخت در ابتدا (البته حواستان باشد که بنا به ‏موقعیت ممکن است بهتر باشد که استراتژی خود را تغییر بدهید) و پس از مصاحبه گوشه خلوتی پیدا کنید و تا ‏هنوز حافظه‌تان تازه است یادداشت‌هایتان را بسط بدهید و متن مصاحبه را پیاده کنید."