عوامل تاثیر گذار بر الگوهای ازدواج در افغانستان (3)

  تاثیرخرده فرهنگ ها در ازدواج

منظور از خرده فرهنگ ها، تفاوت های جزیی میان رسم و رواج های اقوام و اتینک ها می باشد. مثلا ممکن است اخلاق و رفتار دختری که دریک خانواده ولایت خوست (ولایت شرقی نزدیک به پاکستان زنده گی می کند و سخت تابع شرایط و سنت های قبیلوی است) با یک بچه شهری تفاوت کند. علاوه برآن میزان تاثیر پذیری های شهری ها را نیز دهاتی ها نمی توانند قبول کنند. طرز لباس پوشیدن، نحوه زنده گی عادی تاجیکان از پشتون ها متفاوت است. یا در مثال دیگری سطح زنده گی و اقتصادی یک خانواده معمولی هزاره با یک پشتون هم سان نیست. به همین خاطر ترتیب و نحوه زنده گی هزاره ها با پشتون یکسان نمی باشد. از این که مذهب نیز جزی فرهنگ روزانه افراد گردیده است، اقوام نیز نمی خواهند که تغیر فرهنگ و نحوه زنده گی داده و با خرده فرهنگ ها دیگر قاطی گردند. به عنوان نمونه در عبادات (عید فطر) شیعیان هیچگاهی با امر حکومت مرکزی عید را برگزار نمی کنند. یا مراسم عاشورا (به عنوان یک فرهنگ شیعی) به وسیله سنی ها مراعات نمی گردد. ازاین که جامعه کنونی تازه از بستر جنگ رهیده است، هنوز این خرده فرهنگ ها در فرهنگ عمومی منحل نگردیده است. بنابراین هرکی بهتر می داند که در لاک خود باشد و بی درد سر. دراین میان نقش دانشگاهیان و روشنفکران شاید برجسته تر باشد. زیرا که آنها کمتر روی خرده فرهنگ ها حساب کرده و قصه مذهب و قوم را – تا حدی- مفت می خوانند. پس اگر استثنای دراین بخش لازم باشد، همان ازدواجی است که میان تحصیلکرده ها و افراد خبیر – اگر اختیار شان را از قوم و خانواده گرفته باشد-  مطرح است. یا در مثال دیگر اکثرا مقامات دولتی و سرمایه داران – با توجه به سابقه فعالیت شان – میان شان دوستی برقرار می کنند. این یکی بیشتر درزمان رژیم کمونیستی سابق اتفاق افتاده است. زیرا که افراد و احزاب آنروزی قومیت ، مذهب و خرده فرهنگ ها را بر اندیشه هایشان برتری نمی دادند. نمونه های از آنها نیز داریم.     

سطح اقتصاد؛ الگوهای ازدواج

خانواده 70-80 درصد اقتصاد افغانهای دهات روی زراعت – به طریقه سنتی و نا صنتعتی شده – استوار است. اما در میان شهری ها خدمات، تجارت، تولیدی ها، حمایه نقدی از کارگران خارج از کشور این فیصدی را پر می کند. در عموم با توجه به سابقه تاریخی کشور، پشتونها چون در راس قدرت بوده اند، از سایرین مایه دارتر و با اقتصاد قوی تر هستند. در ضمن چون اکثر زمین های زراعتی دهات را نیز – با استفاده از زور حاکمان آنروزی- در قبضه دارند، اقتصاد زراعتی انها نیز بر دیگران می چربد. پشتون ها در اوایل رشته های کاری تجارت و سرمایه گذاری را نیز بدست گرفته اند. بنابرین اغلب کمتر اتفاق می افتد که پشتونی با دختر هزاره یا ازبکی (به درجه چهارم اقتصادی) ازدواج کند. اما درمیان تاجران تاجک و پشتون ممکن است که با استفاده از رابطه تجاری شان پلی دوستی ایجاد گردد. زیرا که آنها مشکلات مذهبی، خرده فرهنگی، ندارند. اما درکل افغانها می کوشند که مصداق "سنگ کلان علامه نا زدن" قرار نگیرند. برخی اوقات همکاران بخش خدماتی که دارای عین سطح درآمد باشند، ممکن است با هم ازواج کنند. به این صوررت این یکی هم یک استثنا است. بنابرین - آنطوری که در سایر جاها نیز معمول است-  دهقان زاده ای باید با دهقان زاده ازدواج کند. زیرا متاسفانه این تابوی بشری است ! افغانستان نیز این حلقه بدور نمانده است.

زنان چه شعار می دهند؟

حرکت کنیم، فردا دیراست...

وطن را بسازیم.

شعار بازسازی کهنه نشده است؟ اگر حلال زاده گان در دامن مام، آتش منفعت جویی را راه نمی انداختند، یک دهه زمان کافی برای بازسازی بود. همه، بازسازی آلمان را بعد از جنگ جهانی اول و دوم را می خوانیم، حتماً. بهرحال، غیرت افغانی ام (!) می گوید که یک بار (فقط همین دفعه!) این عذر بدتر از گناه را بپذیرم. چاره ای هم نیست. به عبارت وطنداران زور زنها را کی داره!

 عنوان نامه، شعار پوستر تبلیغاتی یکی از کاندیدان انتخاباتی پارلمان افغانستان است. ساختار و فرم پیام خوبه. پیامش خردمندانه است. اینجا نوعی تحرک را می بینم. کاش در پوستر های دیگران هم این جدیت و نیت خیر (فرض کنیم!) معلوم می شد.

ویروس شعارهای تکراری همشیره ها را هم در امان نگذاشته است. دریکی از پوسترهای خانم "صنم غیرت تمکین" و یک پوستر دیگر- نیز- این مفهوم، با کلمات متفاوت دیده می شود: "شعار بس است؛ عمل کنید!" خدا خدا می کردم که با تغییر جنسیت کاندیدان، شعارها و ایده ها نیز تغییر کند. اگر با تغییر مذهب، ایده ها نیز بدل می شد که واه واه!

اما "داکترانارکلی هنریار" دختر یکی ازلالاهای اهل هنود - هم نوشته: "به یاری خداوند.... این کار... را خواهم کرد." اول، کدام خدا؟ بعد، خانم هنریار تو چرا دیگه؟ از حقوق اقلیت ها می گفتی؛ ازینکه عده ای خشک دماغ حتی چندی قبل- برسوزاندن اجساد هندوها بخل می ورزیدند. کاش درمورد حقوق زنان شعار می دادی.

 دلم می خواهد که کاندیداتوران زن چند قانون را به دفاع از حقوق زنان در پارلمان آینده تصویب کنند. چه بهترکه یکی از اهداف و شعار های کاندیدان زن به دفاع از حقوق زنان اختصاص می یافت. اگرکسی این جرات و سنت شکنی را می کرد، رای نیم  رای دهنده گان را از آن خود می کرد و "مرد واری" به پارلمان راه می یافت.

کاش"داکترشکریه سیرت ولی زاده"خیرو فایده خود را در مقوله های چون "ما(زنان) را نفروشید؛ چون انسانیم...." می جست.  او به این ساده گی نوشته است :"خیر خود را در فایده دیگران بجویید." خوب، حالا که آب از آسیاب افتاده، به حق ترحم مردانگی (که نداریم!) سیاسران ( تعبیرمن نیست) را ببخشیم. زیرا که گاهی برخی از زنان مانند"معصومه محمدی"سرعقل آمده و در پوسترش فقط یک کلمه "تساوی" را می نویسد. به به!

اگرهمه  زنان ارزش این کلمه را درک کنند، باید همه به این تیپ ایده ها رای بدهند. آن زمان است که مرض "سیاه سری" دست از سر زنان برداشته؛ رو سرخ و مساوی با "سفیدسران" خواهند شد.

به امید آن روز!

می آیم؛ اما دیرتر!

توجیه : این روزها فرصت سرخاریدن را ندارم. معذورم که نمی نویسم. اما در نهایت مه ره یک قول: می آیم؛ اما دیرتر با مطالب جدید!