یاد داشت: این مطلب را از وبسایت "اکادمی زیگزاگ" گرفته ام. نویسنده آن، امید پارسا نژاد گزارشگر بی بی سی می باشد.

"وقتی در روزنامه کار می‌کردم، زیاد پیش می‌آمد که همکاری با خبری تازه از راه می‌رسید. دور او جمع می‌شدیم تا با هیجان ماجرا را برایمان تعریف کند. معمولا کلیاتی می‌گفت، بعد بچه‌ها چیزهایی می‌پرسیدند. چند دقیقه‌ای سرمان به گپ زدن گرم بود تا کم‌کم پخش و پلا می‌شدیم و او هم می‌رفت تا خبر یا گزارشش را بنویسد. اما خیلی وقت‌ها آنچه نوشته می‌شد چنگی به دل نمی‌زد، یعنی ساختار درستی نداشت.

خبرنویسی، اصلی‌ترین مهارت روزنامه‌نگاری است. کیمیاست. روح همه چیز است. نباید گرفتار زرق و برق و حواشی شد و این گوهر اصلی را رها کرد. خبرنویسی خوب یعنی یافتن نکته‌های اصلی از میان کلافی پیچیده و ساختار دادن به آنها. این دقیقا همان کاری است که در هر حرفه‌ای از ژورنالیسم با آن سر و کار داریم. حتی هنگام اجرای یک چت شوی تلویزیونی.

همیشه فکر می‌کردم چرا همکارانم وقتی حرف می‌زنند، قدرت جمع کردن و سر شوق آوردن ما را دارند؛ اما موقع نوشتن، اثری از این قدرت در آنها نیست؟ چرا نمی‌توانند خوانندگان را هم مثل ما کنجکاو و علاقه‌مند کنند؟

به گمان من بیشتر آدم‌ها غریزه درستی در تشخیص اصل و فرع ماجرا دارند و به طور غریزی می‌دانند چه چیزی برای دیگران جالب است. به همین دلیل وقتی ماجرایی را برای دوستانشان تعریف می‌کنند، ساختار درستی به حرف‌هایشان می‌دهند.

بعدها مطلبی در اینترنت خواندم که این تلقی را تأیید می‌کرد. بنابراین حالا اگر دوستی را ببینم که وارد تحریریه می‌شود و ماجرایی را برای همکارانش تعریف می‌کند، اما نمی‌تواند همان مطلب را به درستی بنویسد، به او خواهم گفت:

برای نوشتن خوب، قبل از همه یک لید خوب لازم داری. یعنی یکی دو جمله که اصل ماجرا را بگوید و جذاب باشد. این همان چیزی است که برای دوستانت تعریف می‌کنی. یکی دو تا از دوستانت را تجسم کن که جایی نشسته‌اند؛ تو وارد می‌شوی و می‌خواهی ماجرا را برایشان تعریف کنی (واقعا تجسم کن!). جمله‌های اولی که می‌گویی، همان لید است. یعنی اولا به آنها می‌گویی که ماجرا چیست و این را طوری می‌گویی که آنها را به شنیدن بقیه داستان ترغیب کند (این کار را روزی ده بار بدون اینکه متوجه باشیم می‌کنیم).

بعد ضمن تعریف کردن ماجرا، دوستانت چیزهایی می‌پرسند. سئوال‌های آنها همان سئوال‌هایی است که هنگام نوشتن مطلب باید به آنها پاسخ دهی. این سئوال‌ها طلا هستند! قدرشان را بدان و آنها را برای وقتی که می‌خواهی مطلب را بنویسی به خاطر بسپار.

همه زوری که ما موقع نوشتن یک خبر می‌زنیم، برای این است که گفتگوی دوستانه‌ای را، این بار با خواننده یا شنونده، بازسازی کنیم. الگوی این گفتگو، همان است که با دوستان خود داریم. اما چون مخاطب حضور ندارد، باید سئوال‌هایی را که در ذهنش مطرح می‌شود حدس بزنیم و پاسخ دهیم. راز خبر نویسی خوب، همین است و بس!

به غریزه خود اعتماد کنید!"