سه هفته است که نامه هفته را ننوشته ام. نمی دانم این بار دلیل تعلل را چی بیاورم. اما قبل از آن، ادب تقاضا می کند که معذورت بخواهم تا به بزرگواری مرا عفو کنید. در این مدت مطالب چندی در مورد داستانویسی و روزنامه نگاری در "نماد" گذاشته ام.
این که چرا در مورد پوسترهای تبلیغاتی ننوشته ام، شاید سوژه آنقدر قوی نبوده تا مرا وادار به نوشتن کند. امروز تصمیم گرفتم مطلبی به عنوان سرپوش بحث پوستر نوشته و پوستر نویسی را به خیر و ما را بسلامت.
 دراین مطلب مرور کلی بر ایده های امیدبخش و کشنده ای پوسترها می اندازم .از محتوای عالی یا فقیر پوسترها، جندر و انتخابات، سنت، مذهب، قانون و درک سیاسی کاندیدان می نویسم. با این همه گیر و مگیرها در نهایت نوشته نتیجه گیری می کنم که آیا می توان به پارلمان آینده چشم امید دوخت؟ خودم آنقدرامیدوار به کارآیی پارلمان آمدنی نیستم. برای یافتن دلیل نارضایتی اول سراغ محتوای عمومی پوسترها و ذهن پالی کاندیدان می رویم.
 درکل 5 تیپ عمده فکری در پوسترهای کاندیدان دیده می شود:

 - سنت گرایی،تقدس های دینی و دغدغه های فرهنگی؛
 - تجدد گرایی متمایل به رویکردهای مدنی؛
 - جندر، مسایل اقلیت  جنسیتی و مذهبی- قومی؛
 - نقد کارکردهای گذشته دولت؛نوید بازسازی؛
  - صلح، عدالت و پل زنی میان دولت/حکومت و مردم.
 
سنت گرایی، تقدس مآبی و دغدغه های فرهنگی
 درین گروه افراد مذهبی، جنگ سالار و متنفذ قومی قرار می گیرند . شعارهای این دسته بیشتر متمایل به احیای سنت، تحقق عدالت در چنبره احکام دینی، اخوت، صداقت، تلاش برای افغانستان مسلمان و آباد، مراعات احکام و شعایراسلامی در حکومتداری و تصویب قوانین می باشد. اینها بیشتر ملا، حجت الاسلام، کربلایی، صوفی، پیر و سید و سردمداران عقاید مذهبی استند. این افراد در دور قبلی انتخابات با استفاده از این حس و درک مذهبی ملت توانستند درپارلمان نفوذ کنند.
مردم با در نظرداشت حس مذهبی - سنتی شان تاکنون به شعارهای این افراد به دید تقدس نگاه می کنند. به همین خاطر این دسته نکات ضعف وضعیت کنونی را دریافته و با تلفیق آن با ارزشهای فرهنگی – مذهبی سرلوحه تبلیغات شان قرار می دهند. چنانچه دریکی از پوسترها نوشته شده بود که تنها اسلام می تواند یک افغانستان قدرتمند را تمثیل کند. در دست راست این پوستر، کاندیدای دیگر می گوید که فرهنگ افغانی و اسلامی را احیا خواهدکرد.
 درمیان این گروه سران احزاب جهادی، اربابان محل و قوم متنفذان قومی نیز جای دارد. اینها با توجه سابقه درخشان (یا نادرخشان، این هم بحث است) جهادی شان شعار شان را تنظیم کرده اند. اینها چون رگ احساسات دینی و حتی مذهبی اکثریت مردم را در دست دارند، شعارهای شان نیز بیشتر هویت مذهبی دارند. به عنوان نمونه سید علی کاظیمی (برادر سید مصطفی کاظیمی نماینده مقتول و اسبق پارلمان) نوشته است: "راه علی راه مصطفی." حالا، هرکی "مطفی کاظیمی" را با پس زمینه جهادی اش بشناسد، به "علی کاظیمی" هم رای خواهد داد. اگر این ترفند کار نکرد، لابد، مخ مذهبی فرد بکار افتاده و با خود خواهد گفت که "علی" داماد"مصطفی" {حضرت محمد} است. پس این سید علی هم حتما فرد شایسته، مومن و مستحق درجه یک رای می باشد.  
این تیپ کوشیده اند که با لباس و هویت افغانی- اسلامی ظاهر شوند. دستار، چپن، تسبیح، انگشتر، ریش بلند و سبیل کوتاه و لباس افغانی مشخصه اینها است.
 از نگاه گروه های سنی، اکثر این کاندیداتوران، از طبقه کهنسال یا میانه سالان اند. تحصیلات اکثر این افراد پایین است. با نگاهی به محتوای فقیر و احساساتی شعارهای آنها درک می شود که سواد عالی ندارند. مثلاً یکی نوشته است اگر رای بیاورم، کابل را زیبا و صاف خواهم ساخت. قضاوت دست شما، آیا وظیفه یک وکیل پارلمان زیبا سازی شهر است؟ 
در یک کلام، این دسته با تکیه برآموزه های سنت، دین، مذهب، دغدغه های هویت فرهنگی  قصد دارند که یکی از برنده های انتخابات باشد.
 
تجدد گرایی متمایل به رویکردهای مدنی
 

درگروه افراد تحصیلکرده، جوانان و عده ای وکلای فعال دوره قبلی جای گرفته اند. شعار اساسی اینها بر محور قانون گرایی، شایسته سالاری، صلح، بازسازی و امنیت است. معمولاً شعارهای اینها منظم، دقیق و مبتنی بر منطق و قانون است. تصاویر اینها عاری از ریش و بروت اند. شعارهای جدید و امیدوار کننده نوشته اند. مثلاً در پوستر کبیر رنجبر می خوانیم که "رای سالم= قانون= نظام سالم." 
آن چنانی که تعداد این دسته انگشت شمار است، ایده های آنها نیز خریدار کمتر دارند. زیرا روحیه قومی، مذهبی در شعارهای شان دیده نمی شود.تعدادی کمی از زنان دراین دسته قرار می گیرد.
این دسته منحط به قوم خاصی نبوده و نماینده گانی در میان همه اقوام و گروه های سنی دارد. دغدغه دیگر این کاندیدان قانون گریزی ها و نجات کشور از اوضاع مغشوش کنونی می باشد. چنانچه در شعارهای شان از احیا صلح و قانون مداری حرفهای دارند.
بیشتر این تیپ را روزنامه نگاران، استادان دانشگاه، وکلای سابق، جوانانی که کمتر شناخته شده اند تشکیل می دهند.
 درنتیجه می توان گفت که تضاد واضح میان خاستگاه، شخصیت، ایده  و شعارهای دسته تجدد گرا و گروه اول وجود دارد. چشمداشت اصلی این تیپ نیز جامعه تحصیلکرده و روشنفکر جامعه است.( ای کاش سطح سواد و دانایی بلندتر می بود!)
 
جندر، اقلیت های جنسیتی، قومی و مذهبی 
در این انتخابات زنان و مردان کاندیدا شده اند. شعارهای اکثر زنان بر محور وطن پرستی، دفاع از ارزش های دینی، بازسازی و ایجاد تحول، تساوی و عدالت استوار است. عده ای برای مردم می فهمانند که چون مادر است، باید به او رای بدهند!
در میان زنان عده انگشت شماری توانسته اند که از چنبره موضوع و میدان فکری دسته اول بیرون بیایند. زیرا اکثر آنها از طرف احزاب جهادی کاندیدا شده و باید همسان با جنگ سالاران شعار بدهند. مثلاً من فقط یک شعار "عدالت" را و یک نمونه "تساوی" را در پوسترهای خانم ها خوانده ام. پس حتما استیلا فکری رهبران احزاب و جو جامعه مسایلی چون برابری زنان و عدالت انتقالی (اکثر قربانیان دوران جنگ زنان بوده اند)، کار و امیتازات مساوی اقتصادی و تعلیماتی در زمان نوشتن شعار ابتکارات و مسوولیت های اساسی دفاع از هم جنس شان را زیر گرفته است.
گاهی حس شاعرانه و زنانگی نیز در شعارهای زنان دیده می شود. به عنوان نمونه در پوستر خانمی آمده است که اگر می خواهی به عنوان گلویت دردهایت را بیان کنم، به من رای بده. یا در پوستر خانمی آمده است:"من درد مشترکم."
جامعه ای که مردان عملا زنان را با تاییدآموزه های فرهنگی، به عنوان اقلیت و شهروند دسته دوم به حساب می آورند، چرا خود زنان ایده مبارزه با قوانین مردسالارنه را سرلوحه مبارزات انتخاباتی شان قرار نداده اند؟ من جوابی در پوسترها ندیدم.
پس تا این حد نمی توان به مبارزه برای مساوات زن و مرد به چشم نمی خورد. متاسفانه این نقص در پوسترهای تمام زنان دیده می شود. لابد فکر کرده اند که اگر شعارهای این چنینی بدهند، شوهران، نمی گذارند که به آنها رای بدهند.
سطح سواد و محتوای شعارهای پوسترهای زنان متفاوت بوده اما از دسته سنت گرایان بلند می نماید. مساله اقلیت ها در میان مردان نیز موضوع مهمی است.
اساس هرم قدرت سیاسی نظام کنونی افغانستان بر محور "دموکراسی قومی" نهاده شده است. اما این ایده در لفافه های شعار خوب و خراب تبلیغاتی تمام کاندیدان دیده نمی شود. شعارهای که به ضرر و تحقیر قوم یا مذهبی باشد، در پوستر ها دیده نمی شود. در عوض عده ای بر ا خوت، تفاهم ملی و تعهد ملی و ملت سازی تاکید کرده اند. عین معامله را در مورد مذهب نیز می توان قیاس کنید. نماینده گان شعار ضد مذهب ننوشته اند. پس تا این حد خوشختیم که نماینده متعصب مذهبی و قومی نداریم.(مطمین نیستم که به این نکته ایمان داشته باشند.) اما در مساله جندر و زنان هیچ شعاری جهت تثبیت هویت زنان در جامعه مرد سالار کنونی دیده نمی شود.

 نقد کارکردهای گذشته؛ امید به بازسازی عده ای از کاندیداتوران شعار اصلاحگری سر داده اند. این دسته نیز انگشت شمار استند و نقاط مشترک زیادی با دسته دوم دارند. اینها می گویند که باید با عبرت ازگذشته - دیر نشده-  به سوی آبادانی قدم برداریم. چون ماهیت و محتوای پیام های این دسته انتقاد روی دولت گذشته می باشد،گرایشهای مذهبی و قومی در شعارهای شان به چشم نمی خورد.
 عده ای از ناراضیان اپوزیسیون و نماینده گان سرخورده اپوزیسیون در این دسته قرار می گیرند. به عنوان نمونه می توان از حفیظ الله منصور و داکتر رمضان بشر دوست یاد کرد. این دسته با توجه به زبان نیش دار و سابقه تند نقادی شان مشغول جوشاندن احساسات مردم می باشند.
مشخصه دیگر این دسته باسوادی، محدود بودن نفوذ و نحوه کمپاین آنها است. به عنوان نمونه مردم کمتر حرف های تند حفیظ الله منصور را گوش می دهند. زیرا که می ترسند این ایده ها مخرب بوده و کشور را به سوی نزاع های داخلی بکشاند. یا صحبت های داکتر رمضان بشر دوست در حد انتقاد برای مردم جالب است. اما از این که وی شعار دارد و پیشنهادی نه، مردم کمتر به وی اعتماد می کند. جالب این که داکتر رمضان بشر دوست تا کنون هیچ پوستری را نشر نکرده است. او در عوض با موترش در خیابانها و محافل با مردم رو در رو ملاقات کرده  و انتقادهای شدید از خود بجا می گذارد.
 این دسته افراد فساد اداری، ضعف دولت و مداخلات خارجی را مانع اساسی بازسازی (حربه تبلیغاتی آنها) می دانند.
خصوصیت دیگر این دسته، در پراکنده گی آنها است. اکثر افراد این دسته با ایده های یکدیگر راحت نبوده و شعارهای هماهنگ و کاری هم مسیر ندارند. به عنوان نمونه حفیظ منصور طرفدار محو طالبان است. اما داکتر بشردوست می گوید که مشکل طالبان به  سبب ناکارایی دولت مرکزی بوده و در غیرآن طالبان نیز حق پیوستن به جریان کنونی را دارد. خوب است که بدانید که هیچ زنی درین دسته استثایی دیده نمی شود.

صلح عدالت و پل زنی میان مردم و دولت/ حکومت
 

اکثر کاندیداتوران فکر می کنند که دولت از حق مردم را چشم پوشی می کند. بنابرین پارلمان باید برای احقاق آن تلاش کند. اینها شعار می دهند که به ما رای بدهید تا حق شما را از دولت بگیریم. این افراد منحصر به همه تیپ های یاد شده می باشد. چنانچه شعار"من درد مشترکم" همین مفهوم را می رساند.
باری به وزن تقنینی پارلمان نظراندازیم، متوجه می شویم که این کاندیداتوران که صلاحیت به این گسترده گی ندارند. این می رساند که مردم از دولت کنونی نا امید بوده و کاندیداتوران و مردم و جهان می داند که میان دولت و مردم فاصله ای وجود دارد. این یکی زمینه ای برای تبلیغات عده ای را فراهم کرده است.
حال، اگر"اکثریت" کاندیداتوران با این دید سطحی به مسایل برخورد کنند و درایت این چنانی را از خود بروز دهند، آیا پارلمان امیدوار کننده ای خواهیم داشت؟
درنتیجه می توان گفت که با این تیپ های سنتی و معلومات محدود از قانون، سیاست و اجتماع وکالت پارلمان برای اکثر این نماینده گان سنگینی می کند. از طرفی تعداد تجدد خواهان، تحصیلکرده گان محدود می باشد. حضور زنان برای دفاع ازطبقه  ( اقلیت ساخته شده) و تحقق مساوات در شعارها کمتر دیده می شود. ازطرفی استیلا جنگ سالاران و عواملی که وضع کنونی را پدید آورده اند، امید چندانی برای کارا بودن پارلمان باقی نمی گذارد. 


لینک مرتبط : مرز میان واقعیت و رویا شعارهای انتخابات پارلمانی افغانستان
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2010/09/100903_k02-pe-election-slogans.shtml