باسقوط طالبان ورنسانس رسانه ای، رشد کمی وکیفی در رسانه های  چاپی  دیده شد؛ قانون رسانه های همگانی ،ازادی بیان را تضمین ونهادهای بین اللملی وداخلی از آن حمایت مادی ومعنوی کردند. با بازتاب اندیشه های احزاب،حلقات سیاسی – مدنی ، دولت وموسسات غیر دولتی،رسانه های الکترونیکی، آژانس های خبری داخلی وبین اللملی با هدف نهادینه نمودن آزادی بیان واندیشه وارد میدان شدند.فکر می شد که با تربیه کادرهای متخصص درآینده نزدیک، دارای نشرات استاندارد، با کیفیت وواقع بین باشیم. اما گویی این مساله(به ویژه رسانه های چاپی) تحقق نیافته است. ما دراین جستار، به آسیب شناسی رسانه های چاپی خواهیم پرداخت. راه های حل نیز را بررسی خواهیم کرد.

محتوای لاغر، کلیشه ای وبه شدت سیاست زده، طراحی آزاردهنده، عکس های گنگ، کلیشه سازی های نا مفهوم ،کهنه گی محتوا،وابستگی عمیق معلوماتی به آژانس ها ورسانه های  فراگیرتر،کدرهای ضعیف، بی تجربه واغلب غیرمتخصص،اشتباهات ویراستاری،نبود زبان یگانه در رسانه ها،پیروی بی چون و چرای ازسایر رسانه ها درانتخاب مطالب، بازار کساد فروش روزنامه ها، روزمره گی وجاخورده گی شدید، ضعف درتغییر افکار جامعه را می توان هنوزپا برجا دید. واژه های ذیل دراین نوشته به این شکل تعریف می شوند:

رسانه ها یا مطبوعات چاپی : روزنامه ، ماهنامه ، فصلنامه وسالنامه.

محتوا: آنچه دربرابر شکل دریک رسانه چاپی مطرح است. نوشته ها، محتوا اند.به مفهوم دیگر، محتوا، لب ولعاب یا" اصل مطلب " را می گوییم. بررسی مفهومی کارتون ها، عکس ها وسایر نمادهای که برای انتقال یک پیام دررسانه جایی را اشغال می کند، مبحث این بخش خواهد بود.

شکل : یک ورق روزنامه را بگیرید، آنچه، نوشته نباشد (عکس، طراحی، کارتون وحتی نوع دیزاین ...) شکل است. بررسی محتوای ظاهری عکس ها، تصاویر وسایر نمودارهای تصویری دراین بخش دسته بندی می شود.

کلیشه : شاید این واژه به مذاق شماخوش نخورد. معمول است که می گویند: حرف های کلیشه ای. اما منظور ازکلیشه، بعضی عناصر ساختاری – طراحی یک رسانه چاپی می باشد. مثلا نام روزنامه ، تاریخ ونمبرمسلسل، لوگو... اکثر کلیشه سازی ها – به معنی معمول اش – کلیشه ای می باشند.آنها مفهوم جدید وروشنی ندارند .

وابستگی معلوماتی : هدف آن این است که رسانه چاپی اکثراخبرنگارمحلی ای را استخدام نکرده و گزارش ها را ازسایت های خبری ویا رسانه های دیگرمستقیما کاپی وچاپ می کنند.البته با توجه به مشکلات مالی رسانه ها، این اقدام را اقتصادی تلقی می کنم؛ولی خوبی دیگر ندارد. مساله دیگری که شاید برخی برآن اعتراض نمایند، " واقعی بودن فکت های سازنده اخبار وگزارش ها " می باشد. این حرف را نیز می پذیرم، با نکته نظریاتی درین مورد.

 اسیب شناسی : منظورم بررسی همه جانبه محتوایی وشکلی رسانه ها بوده تا با مقایسه داده ها  با سیستم اساسی راه حل مناسبی را پیش نهاد کنیم .

طراحی : منظورازطراحی ، شکل ظاهری رسانه های چاپی می باشد.این بحث به صورت عموم رابطه تنگاتنک با شکل دارد. ما به دنبال معنی ونحوه توزیع مطالب واشکال ومیزان بازتاب دهی معنایی انها دریک صفحه می باشیم.

با ارایه تعریف واژگان کلیدی ، وارد بحث شده ویک یک ازضعف های برشمرده را تحلیل وبررسی می کنیم.

محتوای لاغر: هدفم ازارایه این عنوان به حیث یک نکته ضعف آن است که گرداننده گان، نویسنده گان ، گزارشگران ، حتی طراحان ، ویراستاران ...، کمتردارای تخصص کافی هستند. با مطالعه صفحه روزنامه ها، کمترخواننده ای احساس می کند که درعقب متن ، نویسنده ای آگاه ووارد به مسایل  قرار دارد. بعنوان نمونه دراکثررسانه ها  ما شاهد استفاده " حکومت " به جای " دولت " یا برعکس آن می باشیم. حتی به اجبار هم یک مقاله را به پایان برسانید، کمتر مفهوم منسجم، کاربردی، جدید وابتکاری وعلمی دستگیرتان می شود . می توان گفت که  محتوای این گونه رسانه ها دچارسو تغذی شدید فکری می باشد .برخی اوقات اکثر مسایل اجتماعی دارای چند بعد تحلیلی اند. درحالیکه دراکثرخبرها، گزارشها ومسایل تحلیلی،"یک جنبه ای"اند. این مساله را درخبر بحث می کنیم. درهرخبرباید عنصر اساسی " توازن" مراعات شود تا "بی طرفی" خبر ،صحت یابد. با درنظرداشت این معیار، آیا می توان گفت که محتوای این گونه اخبار بی طرفانه می باشد؟ درصورتی که حرف های طرفین انعکاس نیابد (به عنوان جنبه های متفاوت )آیا خبر، بی طرف، متوازن وجامع است؟جوابی وجود ندارد، بجزازاین که بگوییم که محتوای این گونه رسانه ها – اگر سایر ژانرها نیز به عین شکل باشد – لاغر است!

کلیشه گرایی  

کلیشه ای بودن محتوای رسانه ها، به معنی " تکراری بودن " و" بی فایده بودن " ویا حتی " یاوه گویی " است. رسانه های چاپی مملو از مطالب تکراری ای که قبلا درنشریه ، سایت ، آژانس ها نشرشده، است. دست اندرکاران تلاش دارند تا با مطالب درازتر ازافراد مشهور، جای خالی ستون ها را پرکنند ویا هم نام رسانه را بلند ببرند. اکثرا طوری اتفاق می افتد که موضوعی ازطریق نشریات دیگر شهرت پیدا کرده وبعدازچندین بحث وگفتگو دررسانه های چاپی نیز نشر می شود . ما طرفدار اولویت دهی در رسانه ها هستیم. اما باید مراقب وقت وکمیت خواننده گانی که عین مطلب را که از طریق رسانه های دیگری با خبر شده باشند، نیزباشیم. چرا با توجه به قدرت مالی ضعیف رسانه ها و وقت وپایداری ارزش  یک موضوع، درحقیقت به این فکر باشیم که بازیچه بدست خواننده گان بدهیم؟ بدتر آنکه ، کلیشه گرایی  راه بازتاب حقایقی خیلی مهمترروز را سد کرده و" دروازه بانی " را سبب می شود  .

سیاست زده گی

با انکه درصفحه اول رسانه، شعارهای چون " سیاسی ، اجتماعی ... اقتصادی " نوشته اند، رسانه های چاپی نمی توانند خط های نشراتی تعیین شده را تعقیب کنند. به تبع وضع جامعه ونشرات قوی رسانه های که بیشتر روی سیاست متمایل هستند، محتوای رسانه ها، سیاست زده می شوند. علت دیگر سیاست زده گی رسانه ها، ناشی ازمنبع تمویل انها می باشد. چون رسانه ها ازطرف نهاد های سیاسی واحزاب حمایه مالی می گردند ، مجبورند مصلحت حمایت کننده شان را مراعات کنند .  دراین ضمن رسانه های دولتی بیشتر از دیگران غلو می کنند . به عنوان مثال مطابق به استانداردهای خبرنویسی نام ها والقاب، باید مختصرنوشته شود( برخلاف رسم معمول درافغانستان).

شکل وطراحی ازاردهنده : شکل، محتوا نیست.هییات کلی یک نشریه ( قطع وصحافت ) را نیز می توان شکل گفت. رنگ نیز درطراحی نقش عمده را دارد.طراحی به نوعیت شکل دهی محتوا، تصاویر، طرح ها ، کارتون ها ، ستون بندی ، رنگ آمیزی می گویند. اما طراحی آزاردهنده چیست؟ طراحان بدون درنظرداشت اصول اساسی طراحی رسانه های چاپی، دست به طراحی سلیقه ای می زنند. درنتیجه خواننده با مشتی ازمحتوا وشکل درهم ریخته، که بجز از نفرت وآزار چیزی ندارد، روبرو می شود. این گونه برخورد کاهش تعداد خواننده گان اثرزیاد دارد. مطابق به قواعد عمومی نوشتار، درمتن عادی ورسانه ای نباید عنوان عمومی، مانند عنوان فرعی فونت بندی  شوند.با نگاه به صفحه روزنامه ها، دراکثرنوشته ها این نقص دیده می شود. یا اینکه مطابق به اصول اساسی صفحه بندی، باید ازنگاه ستون بندی توازن میان قسمت های اول ( آنرا شمال می گویم) ودوم( جنوب)، چینش تصاویروحتی خالیگاه میان ستون ها مراعات شود. دراکثررسانه ها به دلایل متفاوت این قاعده رعایت می شود. میزان آزاردهی، با نبود اطلاعات دقیق از فن طراحی روزنامه ها دخالت سلیقوی طراحان درنظم طبیعی صفحه وقواعد اساسی، عدم درک ارزش محتوای مطالب وتصاویر، نداشتن آگاهی از اثر دوجانبه محتوا وشکل، شدت تر می گردد. درک اهمیت رنگ ها نیز درطراحی جای خود را دارد .

یک نمونه ازتاثیرعمیق معنایی رنگ را درمورد "روزنامه افغانستان" به یاد دارم . با اهمال دولت درمساله رهایی روزنامه نگار افغان ،اجمل نقشبندی، تمام رسانه ها دست به اعتراض زده بودند. اما این روزنامه، کارعجیبتری نمود. چند روز متوالی یک صفحه روزنامه اش  را فقط به رنگ "سیاه" نشر می کرد . دراین جا اگرچند آن تنوعی که درطراحی های مغلق تر روزنامه ها مطرح است ، وجود نداشت ؛ اما توانست که با رنگ، تاریکی و سیاه روزی آزادی بیان وحمایت دولت از روزنامه نگارن را نشان بدهند. اکثررسانه های چاپی ما سیاه وسفید نشر می شوند. بقیه با وجود انگشت شماربودن شان از رنگ آمیزی بد وآزاردهنده ای رنج می برند . ز یرا طراحان وگرداننده گان یا خود بیرنگ بوده و به همه رنگها عین مفهوم را می تراشند، یا ندانسته رنگ آمیزی می کنند .بازی قانونمند ومفهومی رنگ  ها دررسانه های چاپی ما کم رنگ است.